جدول جو
جدول جو

معنی طرابیشی - جستجوی لغت در جدول جو

طرابیشی
(طَ)
شیخ محمد طرابیشی او راست کتابی بنام تبصرهالاخوان فی بیان اضرار التبغ المعروف بالدخان که در مصر بطبع رسیده است. (معجم المطبوعات ج 2 ص 1236)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ)
به یونانی علک البطم است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به طرامیلس شود
لغت نامه دهخدا
(طَ بُ لُ)
السید محمد بن ابراهیم الحسینی الطرابلسی. او راست: تفسیر الحسینی که جزء اول آن به آخر سورۀ بقره پایان یافته، و در طرابلس شام بسال 1332 هجری قمری چاپ شده است. (معجم المطبوعات ج 1 ستون 774)
الشیخ عبدالغنی الفاروقی الطرابلسی. او راست: اشراق الانوار فی اطلاق العذار. این کتاب در ادب است که بسال 1268 هجری قمری تألیف وطبع هم شده است. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1287)
لغت نامه دهخدا
(طَ بُ لُ)
القاضی سعدالدین عزالمؤمنین ابوالقاسم عبدالعزیز بن تحریربن عبدالعزیز بن البراج. رجوع به ابن برّاج شود
لغت نامه دهخدا
(کَ سی ی)
منسوب به کرباس. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کانه شبه بالانصاری والا فالقیاس کرباسی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کرباس ساز، کرباس فروش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
کم و بیشی. اندکی و بسیاری. (فرهنگ فارسی معین) : مردمان پندارند که صورت این چهار عنصر، این کیفیتهاء محسوس است با گرانی و سبکی، و این نه چنین است که صورت کمابیشی نپذیرد و این حالها کمابیشی پذیرند. (دانشنامه، از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کمابیش شود
لغت نامه دهخدا
(طَ یِ)
طرائفی. این لفظ نسبتی است که به فروشندۀ اشیای طرفه و نادر از قبیل اشیای زیبائی که از چوب و تخته و مانند آن بدقت میسازند داده شده، همچنین فروشندۀ شراب طرفه و نادر را نیز طرائفی گویند. عین متن عبارت سمعانی برای مزید استبصار نقل میگردد: هذه النسبه الی بیعالطرائف و شرابها و هی الاشیاء الملیحه من الخشب. (سمعانی ص 369). طرفه فروش
لغت نامه دهخدا
(طُرْ را)
شهرستانی است به مصر، یا آن ضرابیه است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
جمع واژۀ طربال. (اقرب الموارد).
- طرابیل الشام، صومعه های شام
لغت نامه دهخدا
(طَ)
این نام به این صورت و صورت طرایل در تاریخ سیستان آمده و او سالار هندوان یعقوبی بود. رجوع به تاریخ سیستان ص 307، 309، 311 شود
لغت نامه دهخدا
(طَ بِ یَ)
نام شهری است به جزیره صقلیه. (معجم البلدان چ مصر ج 6 ص 36)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
منسوب است به بنی رایش که نام قبیله ای است از ساکنان کوفه. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
شریح بن حرث قاضی رایشی. دوست و هم پیمان قبیلۀ بنی کنده. وی از تابعان بود و از عمر و جز او روایت دارد، و شعبی و دیگران از او روایت کرده اند. ابن الاثیر می افزاید، گرچه ابوسعد و برخی دیگر او را هم پیمان بنی کنده نوشته اند ولی براستی وی از بنی رائش بن حرث بن معاویه بن ثور بن مرتعبن معاویه بن کنده است که کنده خود فردی است از قبیلۀ بنی راش... (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طرابیزه
تصویر طرابیزه
یونانی تازی گشته زیر تندیسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرابلسی
تصویر طرابلسی
منسوب به طرابلس از مردم طرابلس
فرهنگ لغت هوشیار
کنجک فروش، می فروش منسوب به طرایف فروشنده اشیا طرفه و نادر مانند چیزهای زیبا که از چوب و تخته و غیره سازند، فروشنده شراب طرفه و نادر
فرهنگ لغت هوشیار