جدول جو
جدول جو

معنی طخیاء - جستجوی لغت در جدول جو

طخیاء
(طَخْ)
شب تاریک، سخن نامفهوم. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
طخیاء
شب سیاه، سخن گنگ
تصویری از طخیاء
تصویر طخیاء
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

برادر مساعدت، دو تن به این نام خوانده شده اند: نخست امیری از سبط دان (سفر اعداد 1:12 و 2:25 و 7:66 و 10:25) ، دوّم رئیسی از بن یامینیان بود که بداود ملحق شد. (کتاب اول تواریخ ایام 12:3) (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
اتان طخفاء، خر مادۀ سیاه بینی. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طَهَْ)
کس. ناس: ماادری ای الطهیاء هو، ای ای ّ الناس. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
لیله دخیاء، شب تاریک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
ابر بالابرآمده. یقال: ما فی السماء طخاء، ای شی ٔ من سحاب، اندوه که دم باز گیرد از وی. قال ابوعبیده وجدت علی قلبی طخاءً، ای شبه الکرب. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طَیْ یا)
زن گرسنه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دخیاء
تصویر دخیاء
شب تاریک
فرهنگ لغت هوشیار