جدول جو
جدول جو

معنی طخمیل - جستجوی لغت در جدول جو

طخمیل
(طِ)
خروس. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
باطل و بیهوده. (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 284 ب) :
پشیمانی شود در کار تحصیل
که گفتارش شود هذیان و تخمیل.
؟ (شعوری ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
پست کردن. ناچیز ساختن: به استصفا و استقصاء امور... تجمیل ابرار و تخمیل اشرار... پرداخته. (درۀ نادره چ شهیدی ص 242)
لغت نامه دهخدا
(طِ)
بعربی اسم دیک است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
طعام نرم، ابر انبوه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، پرزگن. (یادداشت بخط مؤلف). منه: ثوب خمیل، جامۀ برزگن. (ربنجنی) ، جمع واژۀ خمیله. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طُ مَ)
برهنه از جامه ها. (منتخب اللغات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخمیل
تصویر تخمیل
باطل و بیهوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمیل
تصویر خمیل
خوراک نرم، ابر انبوه، تا کلکینه (خیمه مخملی)، آبچین، درختناک
فرهنگ لغت هوشیار
پنهانکار، بزغاله، زیغ (بوریا)، لایاب گلاب، خارکویک (نخل)، گردنبند، نان پهن، تیر خونین
فرهنگ لغت هوشیار