لته پاره. (منتهی الارب) (آنندراج). و قیل خاص بالجحد. یقال: ما علیه طحربه، ای شی ٔ من اللباس. (منتهی الارب). و منه حدیث القیامه: تدنو الشمس من رؤس الناس و لیس علی احد منهم یومئذ طحربه و ما فی السماء طحربه، ای شی ٔ من غیم. (منتهی الارب)
لته پاره. (منتهی الارب) (آنندراج). و قیل خاص بالجحد. یقال: ما علیه طحربه، ای شی ٔ من اللباس. (منتهی الارب). و منه حدیث القیامه: تدنو الشمس من رؤس الناس و لیس علی احد منهم یومئذ طحربه و ما فی السماء طحربه، ای شی ٔ من غیم. (منتهی الارب)
پر کردن مشک را. یقال: طحرب القربه طحربه. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مالیدن چیزی را تا نرم شود و گشاده گردد، نیک پر کردن، سیراب گردانیدن، جنبانیدن خنور و جز آن تا نیک پر شود، سخت دویدن، تیز دادن. (منتهی الارب)
پر کردن مشک را. یقال: طحرب القربه طحربه. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مالیدن چیزی را تا نرم شود و گشاده گردد، نیک پر کردن، سیراب گردانیدن، جنبانیدن خنور و جز آن تا نیک پر شود، سخت دویدن، تیز دادن. (منتهی الارب)
نام سرزمینی است بحوالی ضربه و بدانجا معدنی است که آنرا معدن خربه نامند. ابومنذر گوید خربه دختر قنص بن معدبن عدنان مادر بکر دختر ربیعه بن نزار بود که بدین سرزمین فرودآمد و نام او بر آنجا بماند. (از معجم البلدان)
نام سرزمینی است بحوالی ضربه و بدانجا معدنی است که آنرا معدن خربه نامند. ابومنذر گوید خربه دختر قنص بن معدبن عدنان مادر بکر دختر ربیعه بن نزار بود که بدین سرزمین فرودآمد و نام او بر آنجا بماند. (از معجم البلدان)