جدول جو
جدول جو

معنی طحامر - جستجوی لغت در جدول جو

طحامر
(طُ مِ)
کلان شکم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُ مِ)
کوهی است از کوههای حمی ضریه. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
(اَ مِ)
جمع واژۀ احمر. مردان سرخ
لغت نامه دهخدا
(مَ مِ)
جمع واژۀ محمر. (منتهی الارب). رجوع به محمر شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
مرد صاحب خر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
وادیی است در سماوه طرف شام ازآن بنی زهیر بن جناب از بنی کلب، و در آن مارها بسیار باشد. نابغه گوید:
سأربط کلبی ان یریبک نبحه
و ان کنت ارعی مسحلان و حامراً.
ابن سکیت درباره مسحلان و حامر گفته دو وادی در شام است
وادیی است در پشت یبرین در ریگ بنی سعد، و معتقد بودند که هیچکس بدان جا نرسیده است. (معجم البلدان)
موضعی است ازدیار غطفان، نزدیک ارل از شربه. شاید مراد امرؤالقیس از حامر در بیت ذیل همین موضع است:
قعدت له و صحبتی بین حامر
و بین اکام بعد ما متأمل.
(معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(طُ)
نوعی از پیچاک شکم که در آن تنفس سخت باشد، ژخیدن. (منتهی الارب). سخت دم زدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از احامر
تصویر احامر
جمع احمر، سرخان سرخ رویان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حامر
تصویر حامر
خردار دارنده خر، خر ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طامر
تصویر طامر
کیک از خرفستران
فرهنگ لغت هوشیار