جدول جو
جدول جو

معنی طثرج - جستجوی لغت در جدول جو

طثرج
(طَ رَ)
مورچه. (منتهی الارب) (آنندراج). اسم نملی کوچک است. (فهرست مخزن الادویه). مورچۀ زرد کوچک را گویند. (برهان) (اختیارات بدیعی). بچۀ مورچه
لغت نامه دهخدا
طثرج
مورچه مورچه
تصویری از طثرج
تصویر طثرج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ رَ)
ده کوچکی است از دهستان جوزم و دهج بخش بابک شهرستان یزد در 53هزارگزی شمال شهر بابک، کنار راه مالرو طزرج به شهر بابک. کوهستانی، معتدل و مالاریایی با64 تن سکنه. آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، و شغل اهالی زراعت است. صنایع دستی زنان قالی بافی است و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(طَ رَ)
مورچه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ رَ)
سطبری شیر و مانند آن. (منتهی الارب) ، سرشیر از چربش. (منتهی الارب) (بحر الجواهر) ، لای. آب سطبر و دفزک، چغزلاوه، فراخی زندگانی، پشم گوسفند، روغن گوسفند، سر جغرات. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
نام وادیی است در دیار بنی اسد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
بطنی است از ازد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
سطبر گردیدن شیر و روغن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طثره
تصویر طثره
لای لجن، آب دفزک، فراخزیستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرج
تصویر طرج
پارسی تازی گشته ترج تره از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار