- طبیعات
- جمع طبیعت، نهاد ها خویها
معنی طبیعات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
علمی که از طبایع و خصایص اشیا بحث می کند
جمع طبیعیه، پرهامشناسی دانش پرهامشناسی جمع طبیعیه، علمی که از طبایع و خصایص اشیا بحث می کند، علوم طبیعی
به سرشت به خودی خود
Naturally
естественно
natürlich
природно
naturalnie
naturalmente
naturalmente
naturalmente
naturellement
natuurlijk
स्वाभाविक रूप से
secara alami
طبيعةً
באופן טבעי
doğal olarak
kiasili
อย่างเป็นธรรมชาติ
স্বাভাবিকভাবে
قدرتی طور پر
خیم، سرشت، زیستگاه، کیاناد، نیاد
قسمتی از جهان که ساختۀ دست بشر نیست مانند گیاهان، جانوران، جنگل، دریا، کوه و بیابان، جهان هستی
قضا و قدر، روزگار، فطرت، سرشت، نهاد،برای مثال طبیعت انسان میل به کمال است، هر یک از عناصر چهارگانه (آب، باد، خاک و آتش) ، غریزه
قضا و قدر، روزگار، فطرت، سرشت، نهاد،
سرشت که مردم بر آن آفریده شده اند، نهاد، فطرت، ذات، سلیقه، خلقت
Nature
природа
Natur
природа
natura