خشک آمار (استسقا) از بیماری ها منسوب به طبل. یا استسقاء طبلی. نوعی استسقاء و آن بیماریی باشد که شکم بیمار بیاماسد و از هر سوی بکشد و چون بر آن زنند آوای طبل کند
خشک آمار (استسقا) از بیماری ها منسوب به طبل. یا استسقاء طبلی. نوعی استسقاء و آن بیماریی باشد که شکم بیمار بیاماسد و از هر سوی بکشد و چون بر آن زنند آوای طبل کند
طبل کوچک، صندوقچه یا قوطی یا ظرفی از چوب یا شیشه که در آن عطر نگه داری می کردند، طبل عطّار برای مثال طبلۀ عطار است گویی در میان گلستان / تخت بزّاز است گویی در میان لاله زار (امیرمعزی - ۲۰۳)
طبل کوچک، صندوقچه یا قوطی یا ظرفی از چوب یا شیشه که در آن عطر نگه داری می کردند، طَبلِ عَطّار برای مِثال طبلۀ عطار است گویی در میان گلستان / تخت بزّاز است گویی در میان لاله زار (امیرمعزی - ۲۰۳)
مخفف (ابوالقاسم) است و بیشتر آنرا در مقام کوچک شمردن و در خطاب به آشنا و خویشاوندی که با او تکلف و رو دربایستی نداشته باشند بکار میبرند و گاه آنرا بهر کس اطلاق کنند و مراد شخصی نیست که نام او ابوالقاسم باشد: یکی نیست از این مرتیکه بپرسد: ابلی خرت بچند است ک (ص. هدایت. زنده بگورص 44)
مخفف (ابوالقاسم) است و بیشتر آنرا در مقام کوچک شمردن و در خطاب به آشنا و خویشاوندی که با او تکلف و رو دربایستی نداشته باشند بکار میبرند و گاه آنرا بهر کس اطلاق کنند و مراد شخصی نیست که نام او ابوالقاسم باشد: یکی نیست از این مرتیکه بپرسد: ابلی خرت بچند است ک (ص. هدایت. زنده بگورص 44)
درم های خراج خراج پارسی پهلوی و خراج تازی گشته آن است میزچه (در فرهنگ فارسی معین میز مغولی دانسته شده که آن خود بر گرفته از میزد دان و میزد پهلوی است) میز کوتاه
درم های خراج خراج پارسی پهلوی و خراج تازی گشته آن است میزچه (در فرهنگ فارسی معین میز مغولی دانسته شده که آن خود بر گرفته از میزد دان و میزد پهلوی است) میز کوتاه
تبوراک، بیله پیله، بویدان، خاشکدان تبنگو (صندوق)، پتنی تبگ بزرگ، آماسه صندوق کوچک صندوقچه، بویدان سلمه عطار جونه طبل عطار، طبق چوبین بزرگ که میوه های فروختنی را در آن گذارند، قسمی طبل در بنگاله. یا طبله بازیاری. آلتی است از موهای بافته که قوشچیان بر دست دارند و چون آن را مقابل باز پرواز آمده حرکت دهند باز بر گردد و بر دست جای گیرد. یا شکم طبله کردن، پر خوردن شکمبارگی کردن، طفیلی شدن
تبوراک، بیله پیله، بویدان، خاشکدان تبنگو (صندوق)، پتنی تبگ بزرگ، آماسه صندوق کوچک صندوقچه، بویدان سلمه عطار جونه طبل عطار، طبق چوبین بزرگ که میوه های فروختنی را در آن گذارند، قسمی طبل در بنگاله. یا طبله بازیاری. آلتی است از موهای بافته که قوشچیان بر دست دارند و چون آن را مقابل باز پرواز آمده حرکت دهند باز بر گردد و بر دست جای گیرد. یا شکم طبله کردن، پر خوردن شکمبارگی کردن، طفیلی شدن
تبوراک خود تبوراک است این تهدید ها پیش آن چه دیده است این دید ها (مثنوی) طبل کوچک طبل خرد کوبه دبدبه، بویدان جونه، کلاه و تاج درویشان. یا طبلک بازیاران. طبلی خرد که صیادان برای بر انگیختن مرغان شکاری که با خود دارند و هر گاه که صید را بر زمین نسشته یا در آب شناور بینند آن طبل را نوازند تا از آوازش صید از جای بر خیزد و به پرواز در آید و ایشان باز را بر سر دهند
تبوراک خود تبوراک است این تهدید ها پیش آن چه دیده است این دید ها (مثنوی) طبل کوچک طبل خرد کوبه دبدبه، بویدان جونه، کلاه و تاج درویشان. یا طبلک بازیاران. طبلی خرد که صیادان برای بر انگیختن مرغان شکاری که با خود دارند و هر گاه که صید را بر زمین نسشته یا در آب شناور بینند آن طبل را نوازند تا از آوازش صید از جای بر خیزد و به پرواز در آید و ایشان باز را بر سر دهند