جدول جو
جدول جو

معنی طبعفروز - جستجوی لغت در جدول جو

طبعفروز(بَ)
هر آنچه خاطر را روشن دارد:
گهی به بست در این بوستان طبعفروز
گهی به بلخ در آن باغهای روح افزای.
فرخی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شب فروز
تصویر شب فروز
ویژگی هر چیزی که در شب درخشندگی و روشنایی داشته باشد، ماه،
کرم شب تاب، حشره ای باریک و زرد رنگ از خانوادۀ سوسک که مادۀ آن از زیر شکم خود نور می تاباند، شب افروز، یراعه، ولدالزّنا، کمیچه، آتشک، آتشیزه، کرم شب افروز، شب چراغک، چراغینه، کاونه، چراغک، شب تاب
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
آنچه طبع را بفریبد. آنچه طبع را جلب کند:
تا بدان عشوه های طبعفریب
از من ساده طبع برد شکیب.
نظامی.
میوه های لطیف طبعفریب
از ری انگور و از سپاهان سیب.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
شب افروز. که شب فروزان شود:
یکی گفتش ای کرمک شب فروز
چه باشد که پیدا نیایی به روز.
سعدی.
رجوع به شب افروز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از طبع فروز
تصویر طبع فروز
وروم افروز هر چیز که خاطر و قریحه را روشن دارد
فرهنگ لغت هوشیار