جایی که بت ها را در آن نگهداری می کنند، معبد بت پرستان، خانۀ بت، بتکده، بتستان، کنایه از جای زنان پادشاهان، حرم، فغستان، در تصوف کنایه از عالم لاهوت و مظهر ذات احدیت
جایی که بت ها را در آن نگهداری می کنند، معبد بت پرستان، خانۀ بت، بتکده، بتستان، کنایه از جای زنان پادشاهان، حرم، فَغستان، در تصوف کنایه از عالم لاهوت و مظهر ذات احدیت
خانه شب. شبستان که حرم سرای پادشاهان باشد. (از برهان). مرادف شبستان. (آنندراج). شبستان وحرم سرای پادشاهان. (ناظم الاطباء) ، خانه ای که شبها درویشان در آن به سر برند. (ناظم الاطباء) (از برهان). خانه ای را گویند که برای نزول غربا و فقرا در شب مقرر کرده باشند. (آنندراج) : بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت شب ازبهر درویش شبخانه ساخت. سعدی. ، خلوتگاهی که شبها در آن عبادت کنند. (ناظم الاطباء)
خانه شب. شبستان که حرم سرای پادشاهان باشد. (از برهان). مرادف شبستان. (آنندراج). شبستان وحرم سرای پادشاهان. (ناظم الاطباء) ، خانه ای که شبها درویشان در آن به سر برند. (ناظم الاطباء) (از برهان). خانه ای را گویند که برای نزول غربا و فقرا در شب مقرر کرده باشند. (آنندراج) : بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت شب ازبهر درویش شبخانه ساخت. سعدی. ، خلوتگاهی که شبها در آن عبادت کنند. (ناظم الاطباء)
طرب سرای. طرب گاه. جایگاه شادی و طرب: روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار چرخ فیروزه طربخانه ازین کهگل کرد. حافظ. در زوایای طرب خانه جمشید فلک ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع. حافظ
طرب سرای. طرب گاه. جایگاه شادی و طرب: روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار چرخ فیروزه طربخانه ازین کهگل کرد. حافظ. در زوایای طرب خانه جمشید فلک ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع. حافظ
تشتخانه. طشتخاناه: آنجاکه طشت خانه قدرت کنند باز تن دردهد وطای ملایک به مفرشی. اثیر اخسیکتی. و خوارزم درآن روزگار در عداد وظیفۀ طشتخانه بود. (جهانگشای جوینی). و رجوع به تشتخانه و طشتخاناه شود
تشتخانه. طشتخاناه: آنجاکه طشت خانه قدرت کنند باز تن دردهد وطای ملایک به مفرشی. اثیر اخسیکتی. و خوارزم درآن روزگار در عداد وظیفۀ طشتخانه بود. (جهانگشای جوینی). و رجوع به تشتخانه و طشتخاناه شود