جدول جو
جدول جو

معنی طبعا - جستجوی لغت در جدول جو

طبعا
به خودی خود
تصویری از طبعا
تصویر طبعا
فرهنگ واژه فارسی سره
طبعا
به سرشت طبیعه بالطبع بطبع
تصویری از طبعا
تصویر طبعا
فرهنگ لغت هوشیار
طبعا
بالطبع، طبیعتاً
تصویری از طبعا
تصویر طبعا
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طبعاً
تصویر طبعاً
((طَ عَ نْ))
طبیعتاً، به طبع، بالطبع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طباع
تصویر طباع
طبع ها، خوی ها، سرشت ها، نهادها، استعدادها، توانایی ها، چاپ ها، در طب قدیم مزاج ها، عناصر چهارگانه شامل آب ها، بادها، خاک و هوا، جمع واژۀ طبع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبقا
تصویر طبقا
لاتینی تازی کاکل گونه ای گندم، شلمک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبعی
تصویر طبعی
زادی گوهری نهادیک چهریک جلبی ذاتی فطری گوهری نهادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طباع
تصویر طباع
جمع طبع، سرشت، طبیعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلعا
تصویر طلعا
هراش (قی استفراغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبعی
تصویر طبعی
((طَ))
ذاتی، سرشتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طباع
تصویر طباع
((طِ))
جمع طبع، سرشت ها، خوی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طباع
تصویر طباع
((طَ بّ))
سازنده (هرچه که باشد)، شمشیرساز، کوزه گر، تیزهوش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طبقا
تصویر طبقا
Accordantly, Accordingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
соответственно
دیکشنری فارسی به روسی
відповідно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
de maneira conforme
دیکشنری فارسی به پرتغالی
de manière conforme
دیکشنری فارسی به فرانسوی
अनुकूल रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
مطابق طریقے سے
دیکشنری فارسی به اردو
অনুযায়ী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از طبع
تصویر طبع
سرشت، منش، چاپ
فرهنگ واژه فارسی سره