- طبشکری (طُ بَ کَ)
حمدالله مستوفی این موضع را یکی از دهات خرقان از تومان همدان میشمارد. (نزهه القلوب ج 3 ص 73)
معنی طبشکری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که یکی از دو لب او شکافته باشد، لب شکافته، شکرلب، سلنج، سه لنج، سه لب
(بَ)
لغت نامه دهخدا
کشت و کار و زراعت را گویند. (برهان). کشت و زرع باشد. (سروری). کشتکاری و زراعت و فلاحت. (ناظم الاطباء). بمعنی کشت و کار باشد. (رشیدی) (انجمن آرا) (جهانگیری) (آنندراج). کشت و زراعت. (مؤید الفضلاء). رجوع به شعوری ج 1 ورق 199 شود:
چون شود وقت کشت بشکاری
آب آن چشمه میشود جاری.
شیخ آذری (از جهانگیری) (انجمن آرا) (رشیدی)
چون شود وقت کشت بشکاری
آب آن چشمه میشود جاری.
شیخ آذری (از جهانگیری) (انجمن آرا) (رشیدی)
(حَ بَ کَ را)
لغت نامه دهخدا
سختی، معرکۀ جنگ گذشته، کودک صغیر، جمل حبوکری، شتر نر سخت و سطبر گرداندام. (منتهی الارب)
ناسپاسی ناپسندی مکن بربخت چندین ناپسندی که آرد ناپسندی مستمندی (گرگانی ویس و رامین) ناسپاسی حق نشناسی
آنکه لبش شکاف دارد شکافته لب خرگوش لب. توضیح ناهنجاری و بدشکلی لب فوقانی بطرزی که لب بالا بوسیله یک شکاف عمودی بدو قسمت شده باشد، لب شکری ممکنست یک طرفی و یا دو طرفی باشد، علت این عارضه توقف و عدم رشد و نمو و جوش خوردگی جوانه ها صورت در ناحیه لب فوقانی است لب خرگوشی، کسی که لب چاک متولد شده باشد و بعضی گویند در اصل شتر لب بوده است
ناسپاسی، ناسپاس
