جدول جو
جدول جو

معنی طبابت - جستجوی لغت در جدول جو

طبابت
شغل و عمل طبیب، تشخیص و درمان بیماری، دانش معالجۀ بیماران
تصویری از طبابت
تصویر طبابت
فرهنگ فارسی عمید
طبابت
حرفه پزشک
تصویری از طبابت
تصویر طبابت
فرهنگ لغت هوشیار
طبابت
((طِ بَ))
عمل و شغل طبیب، مداوا و طرز معالجه امراض، پزشکی
تصویری از طبابت
تصویر طبابت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ربابت
تصویر ربابت
خداگشتن، شاهی فرمانروای، پیمان، کیش تیردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طباخت
تصویر طباخت
آشپزی، هنر روش پختن غذاها، شغل و عمل آشپز، طبّاخی، دست پخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طباعت
تصویر طباعت
فن چاپ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طباعت
تصویر طباعت
((طِ عَ))
چاپ کردن، شمشیرسازی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بابت
تصویر بابت
درخور، سزاوار، لایق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طباب
تصویر طباب
جمع طبالبه، نورد ابرها جامه های پیشگشاده پزشکی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بابت
تصویر بابت
((بَ))
شایسته، سزاوار، درخور، از باب، در عوض، درخصوص، هم طراز، نظیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بابت
تصویر بابت
وجه، دلیل، سبب
موضوع، مطلب، مسئله مثلاً از این بابت خیالتان راحت باشد
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، خورند، صالح، محقوق، اندرخور، خورا، فراخور، فرزام، باب، شایان، مناسب، مستحقّ، سازوار، ارزانی، شایگان
فرهنگ فارسی عمید