جدول جو
جدول جو

معنی طایگان - جستجوی لغت در جدول جو

طایگان
شهرکی است در نواحی بلخ از ایالت طخارستان و آنرا طایقان نیز گویند، دارای منبر (مسجد) و بازاری است و دو شعبه از رود جیحون از آن میگذرد و ازاین رو در نهایت سرسبزی و خرمی و آب فراوان است، (از انساب سمعانی ورق 364 ’ب’)، رجوع به طایقان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شایگان
تصویر شایگان
(پسرانه)
مرد بزرگ، شایسته و شایان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
چیزی که بدون پرداخت پول یا بدون رنج و زحمت به دست آید، مفت، مجانی، کنایه از صمیمی، بدون دریافت حق الزحمه، راهگان، چیزی که در راه پیدا کنند، کنایه از پست، بی ارزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بایگان
تصویر بایگان
کسی که نامه ها و اسناد اداری را در جای مخصوص آن ها ضبط می کند، نگهدارنده، ضبّاط، آرشیویست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شایگان
تصویر شایگان
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، خورا، باب، بابت، مناسب، اندرخور، صالح، فراخور، شایان، فرزام، مستحقّ، محقوق، ارزانی، خورند، سازوار
ویژگی هر چیز خوب و پسندیده و گران مایه، درخور پادشاه،
کار بی مزد و رایگان برای مثال اگر بگروی تو به روز حساب / مفرمای درویش را شایگان (شهیدبلخی - شاعران بی دیوان - ۳۴)
در علوم ادبی در قافیه، قافیۀ شعر که در آن تحکمی باشد، برای مثال گرچه بعضی شایگان است از قوافی باش گو / عفو کن وقت ادا دانی ندارم بس ادات (انوری - ۳۷)
شایگان خفی: در علوم ادبی در قافیه، آن است که هرگاه الف و نون که دلالت بر فاعل می کند مانند گریان و خندان با الف و نون اصلی کلمه مانند زمان و مکان قافیه بشود یا آنکه یا و نون نسبت را مانند سیمین و آتشین با یا و نون اصلی مانند زمین و کمین قافیه کنند
شایگان جلی: در علوم ادبی در قافیه، آن است هرگاه الف و نون جمع مانند یاران و دوستان با الف و نون اصلی مانند جان و دهان قافیه بشود، قدما این نوع قافیه را در غزل و قصیده بیش از یک بار نمی آوردند و هر گاه شاعری قافیۀ شایگان می آورد به آن اشاره می کرد و عذر می خواست
فرهنگ فارسی عمید
ابوالحسن علی بن محمد بن محمد بلخی قاضی طایگانی. وی بعنوان سفر حج به بغداد رفت و در آنجا از شعیب بن ادریس بلخی و ابراهیم بن عبدالله بن داود رازی استماع حدیث کرد. ابوبکر خطیب بغدادی از او نام برده و گفته است در سال 423 هجری قمری از وی حدیث نوشته ام، ولی از سرانجام کار او باخبر نیستم. (از انساب سمعانی ورق 364 ’ب’)
احمد بن حفص طایگانی. بگفتۀ ابوسعد ادریسی از مردم طایگان بلخ است. وی از یحیی بن سلیم طایفی روایت کرده است و ابویعقوب یوسف بن علی ابار سمرقندی از وی روایت دارد و روایت رااز طایگانی در سمرقند یا کش فراگرفته است. (از انساب سمعانی ورق 364 ’ب’)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شایگان
تصویر شایگان
لایق، سزاوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایگان
تصویر دایگان
جمع دایه
فرهنگ لغت هوشیار
هر چیز مفت و جمله که آن را عوض بدلی نباید داد، هر چیز که بی رنج و محنت بدست آید
فرهنگ لغت هوشیار
نگاهدارنده حافظ نگهبان، خزانه دار، کسی که نامه ها و سندهای اداری را در محلی ضبط کند ضباط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بایگان
تصویر بایگان
کسی که نامه ها و سندهای اداری را در محلی ضبط کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دایگان
تصویر دایگان
((یِ))
جمع دایه، شیردهندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
((یِ))
مفت، مجانی، باطل، بیهوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شایگان
تصویر شایگان
سزاوار، درخور شاه، هر چیز خوب و گران بها، فراخ، خزانه، گنج شاهانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایگان
تصویر پایگان
سلسه مراتب، درجات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
مجانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بایگان
تصویر بایگان
آرشیویست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
Gratis
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratuit
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratis
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
ücretsiz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
무료의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
無料の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
חינם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
निःशुल्क
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
бесплатный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
kostenlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratuito
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratuito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratuito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
免费的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
darmowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
безкоштовний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
bure
دیکشنری فارسی به سواحیلی