جدول جو
جدول جو

معنی طاویق - جستجوی لغت در جدول جو

طاویق
ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت در 24هزارگزی خاوری شوسۀ بم به سبزواران با 20 تن سکنه، مزارع گلدین و گشورود جزء این ده است، ساکنین از طایفۀ خواجه هستند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت در 105هزارگزی جنوب خاوری مسکون و 100هزارگزی شمال راه مالرو کروک به سبزواران، با 8 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ده کوچکی است از دهستان خبر بخش بافت شهرستان سیرجان در 80هزارگزی جنوب باختری بافت، سر راه مالرو ده سرد به خبر، با 30 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
گرسنه، گرسنه دارنده خود را. (منتهی الارب) ، پیچنده. (دهار). و رجوع به طاو شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان در 18هزارگزی جنوب علی آباد، کوهستانی و معتدل و مرطوب، با 230 تن سکنه، آب آن از چشمه سار، محصول آنجا غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
شهری است در جنوب قارقار واقع در بلاد ترکیه
لغت نامه دهخدا
(یِ)
میان هر یک از دو چوب کشتی و بقولی یکی از چوبهای زورق. و بگفته ای وسط کشتی. لبید گوید: فالتام طائقهاالقدیم فاصبحت ما ان یقوم دراها ردفان. اصمعی گوید: طائق چیزی است که از کشتی نمودار باشد مانند تندیی که از کوه فرودآمده باشد. (ذیل اقرب الموارد از اللسان). رجوع به طائق شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی است از دهستان رابربخش بافت شهرستان سیرجان. در دوهزارگزی جنوب راه فرعی رابر به بافت. کوهستانی و سردسیر. با 100 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. مزارع بیدوئیه و شیخ مورجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(ئی یَ)
ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت در 24هزارگزی خاور ساردوئیه و 19هزارگزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه. با 7 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طاوی
تصویر طاوی
گرسنه
فرهنگ لغت هوشیار