غرامت، (صحاح الفرس) (فرهنگ خطی کتاب خانه دهخدا) (شرفنامۀ منیری) (آنندراج) (انجمن آرا) (برهان) (ناظم الاطباء)، جریمانه، (ناظم الاطباء)، جریمه، وجه خسارت، جبران ضرر: به تاوانش دینار بخشم ز گنج بشویم دل غمگساران ز رنج، فردوسی، تو از گنج تاوان آن بازده بکشور ز فرموده آواز ده، فردوسی، همان نیز تاوان، بفرمان شاه رسانید خسرو بدان دادخواه، فردوسی، لاجرم شهرتان ویران شد و مستغلی بدین بزرگی از آن من بسوختند، تاوان این از شما خواسته آید، (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 562)، تنت کز بهر طاعت بد بعصیانش بفرسودی چه عذر آری اگر فردا بخواهند از تو این تاوان، ناصرخسرو، بفرمود تا خداوند اسب را بیاوردندو چندان که قیمت جو بود بوقت رسیدگی تاوان بستد و بخداوند زمین داد، (نوروزنامۀ منسوب به خیام)، حلقه ای ار کم شود از زلف تو خاتم جم خواه به تاوان آن، خاقانی، پروانه بسوخت خویشتن را بر شمع چه لازم است تاوان، سعدی، در عالم حساب به این مایه زندگی تاوان عمر از همه کس می توان گرفت، تنها (از آنندراج)، تاوان اگر تو لعل دهی در حساب نیست تو دل شکسته ای نه که گوهر شکسته ای، (از آنندراج) - امثال: سر را قمی میشکند تاوانش راکاشی میدهد، گنه کنند گاوان، کدخدا دهد تاوان، (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1328)، ، عوض و بدل، (برهان) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) : کنی ما را همین دو روز مهمان پس آنگه جان ما خواهی به تاوان، (ویس و رامین)، دو عید است ما را ز روی دو معنی که خوشی و خوبیش را نیست تاوان همایون یکی هست تشریف خسرو مبارک دگر عید اضحی و قربان، انوری، ، جرم و جنایت و زیان و گناه، (برهان) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء)، نقص، تقصیر: ز شاهی بر او هیچ تاوان نبود بدآن بد که عهدش فراوان نبود، فردوسی، هر آن سپه که چو تو میر پیش جنگ بود اگر ز پیل بترسد بر او بود تاوان، فرخی، علی تکین را کز پیش تو ملک بگریخت هزار عدل همان بود و صدهزار همان اگر دل از زن و فرزند نازنین برداشت بدان دو کار نبود از خرد بر او تاوان، فرخی، اگر زمین برندهد تاوان بر زمین منه و اگر ستاره داد ندهد تاوان بر ستاره منه، (قابوسنامه)، ترا اسباب عطاری فراوان تو کناسی کنی کس را چه تاوان، ناصرخسرو، نیست تاوان بر سرشک ابر و نور آفتاب گر ز خارستان و شورستان برون ناید گیا، معزی، گوئی از اسم نکو، مرد نکوفعل شود نه چو بد باشد تن، اسم ورا تاوان نیست، سنائی، پس این تاوان اولاً خدای راست و ثانیاًرسول را و ثالثاً علی را، (کتاب النقض ص 353)، بتو هرچند در انواع سخن تاوان نیست اندر این شعر که گفتی زدر تاوانی، فتوحی مروزی (در جواب انوری)، چون من و تو هیچ کسان دهیم بیهده بر دهر چه تاوان نهیم، نظامی، تا هشیارم در طربم نقصان است چون مست شوم بر خردم تاوان است حالیست میان مستی و هشیاری من بندۀ آن دمم که شادی آنست، (از جوامعالحکایات عوفی)، گوی را گویی که ای بیچاره سرگردان مباش گوی مسکین را چه تاوانست چوگان را بگوی، سعدی، گنه بود مرد ستمکاره را چه تاوان زن و طفل بیچاره را، (بوستان)، اگر این مرداز قید هستی خود بازرسته است، هرچه کند مانع نیست واگر بخود گرفتار است، هرچه کند بر وی تاوان است، (رشحات علی بن حسین کاشفی)، آنچه در قمار، باخته را به برنده دادن باید، مصادره، (آنندراج)، رجوع به تاوان بودن و تاوان دادن و تاوان دار و تاوان زده و تاوان شدن و تاوان کردن و تاوان نهادن شود
غرامت، (صحاح الفرس) (فرهنگ خطی کتاب خانه دهخدا) (شرفنامۀ منیری) (آنندراج) (انجمن آرا) (برهان) (ناظم الاطباء)، جریمانه، (ناظم الاطباء)، جریمه، وجه خسارت، جبران ضرر: به تاوانْش دینار بخشم ز گنج بشویم دل غمگساران ز رنج، فردوسی، تو از گنج تاوان آن بازده بکشور ز فرموده آواز ده، فردوسی، همان نیز تاوان، بفرمان شاه رسانید خسرو بدان دادخواه، فردوسی، لاجرم شهرتان ویران شد و مستغلی بدین بزرگی از آن من بسوختند، تاوان این از شما خواسته آید، (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 562)، تنت کز بهر طاعت بُد بعصیانش بفرسودی چه عذر آری اگر فردا بخواهند از تو این تاوان، ناصرخسرو، بفرمود تا خداوند اسب را بیاوردندو چندان که قیمت جو بود بوقت رسیدگی تاوان بستد و بخداوند زمین داد، (نوروزنامۀ منسوب به خیام)، حلقه ای ار کم شود از زلف تو خاتم جم خواه به تاوان آن، خاقانی، پروانه بسوخت خویشتن را بر شمع چه لازم است تاوان، سعدی، در عالم حساب به این مایه زندگی تاوان عمر از همه کس می توان گرفت، تنها (از آنندراج)، تاوان اگر تو لعل دهی در حساب نیست تو دل شکسته ای نه که گوهر شکسته ای، (از آنندراج) - امثال: سر را قمی میشکند تاوانش راکاشی میدهد، گنه کنند گاوان، کدخدا دهد تاوان، (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1328)، ، عوض و بدل، (برهان) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) : کنی ما را همین دو روز مهمان پس آنگه جان ما خواهی به تاوان، (ویس و رامین)، دو عید است ما را ز روی دو معنی که خوشی و خوبیش را نیست تاوان همایون یکی هست تشریف خسرو مبارک دگر عید اضحی و قربان، انوری، ، جرم و جنایت و زیان و گناه، (برهان) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء)، نقص، تقصیر: ز شاهی بر او هیچ تاوان نبود بدآن بُد که عهدش فراوان نبود، فردوسی، هر آن سپه که چو تو میر پیش جنگ بود اگر ز پیل بترسد بر او بود تاوان، فرخی، علی تکین را کز پیش تو ملک بگریخت هزار عدل همان بود و صدهزار همان اگر دل از زن و فرزند نازنین برداشت بدان دو کار نبود از خرد بر او تاوان، فرخی، اگر زمین برندهد تاوان بر زمین منه و اگر ستاره داد ندهد تاوان بر ستاره منه، (قابوسنامه)، ترا اسباب عطاری فراوان تو کناسی کنی کس را چه تاوان، ناصرخسرو، نیست تاوان بر سرشک ابر و نور آفتاب گر ز خارستان و شورستان برون ناید گیا، معزی، گوئی از اسم نکو، مرد نکوفعل شود نه چو بد باشد تن، اسم ورا تاوان نیست، سنائی، پس این تاوان اولاً خدای راست و ثانیاًرسول را و ثالثاً علی را، (کتاب النقض ص 353)، بتو هرچند در انواع سخن تاوان نیست اندر این شعر که گفتی زدر تاوانی، فتوحی مروزی (در جواب انوری)، چون من و تو هیچ کسان دِهیم بیهده بر دهر چه تاوان نهیم، نظامی، تا هشیارم در طربم نقصان است چون مست شوم بر خردم تاوان است حالیست میان مستی و هشیاری من بندۀ آن دمم که شادی آنست، (از جوامعالحکایات عوفی)، گوی را گویی که ای بیچاره سرگردان مباش گوی مسکین را چه تاوانست چوگان را بگوی، سعدی، گنه بود مرد ستمکاره را چه تاوان زن و طفل بیچاره را، (بوستان)، اگر این مرداز قید هستی خود بازرسته است، هرچه کند مانع نیست واگر بخود گرفتار است، هرچه کند بر وی تاوان است، (رشحات علی بن حسین کاشفی)، آنچه در قمار، باخته را به برنده دادن باید، مصادره، (آنندراج)، رجوع به تاوان بودن و تاوان دادن و تاوان دار و تاوان زده و تاوان شدن و تاوان کردن و تاوان نهادن شود
دهی است از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد (این ده را سبلان نیز گویند)، در 62 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 18 هزارگزی باختر شوسۀ مهاباد به سردشت واقع است، هوای آن سرد و دارای 65 تن سکنه است، آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) دهی است از دهستان شوی بخش بانۀ شهرستان سقز که در 15 هزارگزی شمال بانه و 5 هزارگزی شمال خاور خشکه واقع شده است، هوای آن سرد و دارای 370 تن سکنه است، آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات، توتون، کتیرا و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد (این ده را سبلان نیز گویند)، در 62 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 18 هزارگزی باختر شوسۀ مهاباد به سردشت واقع است، هوای آن سرد و دارای 65 تن سکنه است، آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) دهی است از دهستان شوی بخش بانۀ شهرستان سقز که در 15 هزارگزی شمال بانه و 5 هزارگزی شمال خاور خشکه واقع شده است، هوای آن سرد و دارای 370 تن سکنه است، آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات، توتون، کتیرا و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
اصلشان از تخم طاوس بن کیان است و او از تابعین بود. در ایشان علمای عالی مرتبه بوده اند چون شیخ محمد و پسرش ابوجعفر عراقی. (تاریخ گزیده ص 848). تابعی در سنت اسلامی به شخصی گفته می شود که در عصر پس از پیامبر اسلام زندگی کرده و از صحابه – کسانی که پیامبر را دیده اند – علم و دین آموخته است. اگرچه تابعی پیامبر را ندیده است، اما پیوند او با صحابه سبب شده است که در زنجیره ناقلان حدیث جایگاه بالایی داشته باشد. علمای علم رجال و حدیث معمولاً تابعین را به سه دسته تقسیم می کنند: کبیر، وسط و صغیر، بسته به اینکه با کدام طبقه از صحابه دیدار داشته اند.
اصلشان از تخم طاوس بن کیان است و او از تابعین بود. در ایشان علمای عالی مرتبه بوده اند چون شیخ محمد و پسرش ابوجعفر عراقی. (تاریخ گزیده ص 848). تابعی در سنت اسلامی به شخصی گفته می شود که در عصر پس از پیامبر اسلام زندگی کرده و از صحابه – کسانی که پیامبر را دیده اند – علم و دین آموخته است. اگرچه تابعی پیامبر را ندیده است، اما پیوند او با صحابه سبب شده است که در زنجیره ناقلان حدیث جایگاه بالایی داشته باشد. علمای علم رجال و حدیث معمولاً تابعین را به سه دسته تقسیم می کنند: کبیر، وسط و صغیر، بسته به اینکه با کدام طبقه از صحابه دیدار داشته اند.
از دیه های انار است، (تاریخ قم ص 137)، و در صفحۀ 69 همان کتاب آرد: عوض دهقان آن را بنا کرده است و از قدیمتر ضیاع انار است از طسوج رودبار است، (تاریخ قم ص 114)
از دیه های انار است، (تاریخ قم ص 137)، و در صفحۀ 69 همان کتاب آرد: عوض دهقان آن را بنا کرده است و از قدیمتر ضیاع انار است از طسوج رودبار است، (تاریخ قم ص 114)
دهی است از دهستان مرگور بخش سلوانای شهرستان ارومیه در 29هزارگزی جنوب خاوری سلوانا، و دارای 125 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4) دهی از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیه، در 6 هزارگزی جنوب خاوری هشتیان، سکنه 297 تن، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان مرگور بخش سلوانای شهرستان ارومیه در 29هزارگزی جنوب خاوری سلوانا، و دارای 125 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4) دهی از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیه، در 6 هزارگزی جنوب خاوری هشتیان، سکنه 297 تن، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
منسوب به طاوس، سبز زرین سبز دینار گون، آن که بچند رنگ زند، نوعی جامه رنگین، نوعی مروارید که سفیدی او با سیاهی و سبزی و سرخی ممزوج بود، نوعی یاقوت طاوسی رنگ، گیاهی است از تیر پروانه واران که به صورت درختچه ایست که ارتفاعش به حدود 5، 1 تا 2 متر می رسد و غالبا در کنار جاده ها و اراضی سیلیسی و بایر اروپای مرکزی و آسیای صغیر و ایران می روید. این گیاه ساقه های متعدد و فراوان دارد. شاخه های جوان آن زاویه دار و بی کرک و برنگ سبز می باشد، گلهایش بزرگ و مجتمع و برنگ زرد طلایی است. میوه اش به شکل نیام و پوشیده از کرکهای بلند است. طاوسی به علت گلهای زیبا و معطری که دارد به عنوان زینتی در باغچه ها و اکثر باغهای ایران کشت می شود. برگهای آن کم است به طوری که ظاهرا گیاه عاری از برگ به نظر می رسد. گلهای طاوسی از لحاظ شکل شبیه گلهای درخت اقاقیا ولی زرد رنگ است. از شاخه های طاوسی می توان الیافی جدا کرد و از آن طناب یا پارچه های ضخیم بافت رتم ست الخدیجه ست خدیجه طاووس اسپانیایی طاووسان. توضیح از گونه های اسپارتئین را یک آلکالوئید مقوی قلب است استخراج می کنند. یا طاوس اسپانیایی. طاوسی. یا طاوسی پا کوتاه. طاوسی رنگ. یا طاوسی رنگ. گونه ای طاوسی که به صورت درختچه ایست با شاخه راست که برگ و دانه آن دارای اثر دارویی است. برگهای این گیاه بیضی شکل و نوک تیز و کناره هاو سطح تحتانی آن از کرکهای ریز و کوتاه پوشیده شده است. در برگ و دانه آن آلکالوئیدهایی به نام لوئتین و ژینستئین و گلوکزیدی بنام ژنیستوزید وجود دارد. برگ و دانه گیاه مذکور دارای اثر مسهلی است و آن در ایران در جنگلهای قره داغ به فراوانی می روید طاوسی پا کوتاه جنسات الصباغین. یا طاوسی سفید. گونه ای طاوسی که دارای گلهای سفید است. یا طاوسی صحرایی. گونه ای طاوسی که به صورت درختچه ایست به ارتفاع 5، 1 تا 2 متر که غالبا در کنار جاده ها و اراضی سیلیسی و بایر اروپای مرکزی و فرانسه و دیگر دارای ساقه های متعدد و بی کرک و سبز رنگ می باشد، برگهایش 1 تا 3 برگچه دارد و گلهایش زرد رنگ است. گیاه مذکور تقریبا دارای 150 گونه است و مخصوصا از گونه های این طاوسی است که اسپارتئین را استخراج می کنند رتم رتم صحرایی گل طاوسی طاوسی
منسوب به طاوس، سبز زرین سبز دینار گون، آن که بچند رنگ زند، نوعی جامه رنگین، نوعی مروارید که سفیدی او با سیاهی و سبزی و سرخی ممزوج بود، نوعی یاقوت طاوسی رنگ، گیاهی است از تیر پروانه واران که به صورت درختچه ایست که ارتفاعش به حدود 5، 1 تا 2 متر می رسد و غالبا در کنار جاده ها و اراضی سیلیسی و بایر اروپای مرکزی و آسیای صغیر و ایران می روید. این گیاه ساقه های متعدد و فراوان دارد. شاخه های جوان آن زاویه دار و بی کرک و برنگ سبز می باشد، گلهایش بزرگ و مجتمع و برنگ زرد طلایی است. میوه اش به شکل نیام و پوشیده از کرکهای بلند است. طاوسی به علت گلهای زیبا و معطری که دارد به عنوان زینتی در باغچه ها و اکثر باغهای ایران کشت می شود. برگهای آن کم است به طوری که ظاهرا گیاه عاری از برگ به نظر می رسد. گلهای طاوسی از لحاظ شکل شبیه گلهای درخت اقاقیا ولی زرد رنگ است. از شاخه های طاوسی می توان الیافی جدا کرد و از آن طناب یا پارچه های ضخیم بافت رتم ست الخدیجه ست خدیجه طاووس اسپانیایی طاووسان. توضیح از گونه های اسپارتئین را یک آلکالوئید مقوی قلب است استخراج می کنند. یا طاوس اسپانیایی. طاوسی. یا طاوسی پا کوتاه. طاوسی رنگ. یا طاوسی رنگ. گونه ای طاوسی که به صورت درختچه ایست با شاخه راست که برگ و دانه آن دارای اثر دارویی است. برگهای این گیاه بیضی شکل و نوک تیز و کناره هاو سطح تحتانی آن از کرکهای ریز و کوتاه پوشیده شده است. در برگ و دانه آن آلکالوئیدهایی به نام لوئتین و ژینستئین و گلوکزیدی بنام ژنیستوزید وجود دارد. برگ و دانه گیاه مذکور دارای اثر مسهلی است و آن در ایران در جنگلهای قره داغ به فراوانی می روید طاوسی پا کوتاه جنسات الصباغین. یا طاوسی سفید. گونه ای طاوسی که دارای گلهای سفید است. یا طاوسی صحرایی. گونه ای طاوسی که به صورت درختچه ایست به ارتفاع 5، 1 تا 2 متر که غالبا در کنار جاده ها و اراضی سیلیسی و بایر اروپای مرکزی و فرانسه و دیگر دارای ساقه های متعدد و بی کرک و سبز رنگ می باشد، برگهایش 1 تا 3 برگچه دارد و گلهایش زرد رنگ است. گیاه مذکور تقریبا دارای 150 گونه است و مخصوصا از گونه های این طاوسی است که اسپارتئین را استخراج می کنند رتم رتم صحرایی گل طاوسی طاوسی