از قصبۀ تون و پدرش دردربار شاه عباس وقایعنگار بوده، این بیت از اوست: سر تا قدمم رفته بتاراج نگاهی از چشم و دلم ماند همین اشکی و آهی. (قاموس الاعلام ترکی ج 4)
از قصبۀ تون و پدرش دردربار شاه عباس وقایعنگار بوده، این بیت از اوست: سر تا قدمم رفته بتاراج نگاهی از چشم و دلم ماند همین اشکی و آهی. (قاموس الاعلام ترکی ج 4)
دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس، واقع در 85هزارگزی جنوب میناب، سر راه مالرو جاسک به میناب، جلگه و گرمسیری است، با 350 تن سکنه، آب آن از چاه، محصول آنجا خرما، شغل اهالی زراعت، راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس، واقع در 85هزارگزی جنوب میناب، سر راه مالرو جاسک به میناب، جلگه و گرمسیری است، با 350 تن سکنه، آب آن از چاه، محصول آنجا خرما، شغل اهالی زراعت، راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
نوعی ازجامۀ ابریشمی، (منتهی الارب)، قسمی خز: مردم ز علم و فضل شرف یابد نز سیم و زر و از خز طارونی، ناصرخسرو، و ظاهراً طارونی یا خزّ طارونی ادکن اللون وناعم الملمس بوده است، رجوع به کلمه خلاف در ابن البیطار شود، - گنبد طارونی، کنایه از آسمان: ای گرد گرد گنبد طارونی یکبارگی بدین عجبی چونی، ناصرخسرو
نوعی ازجامۀ ابریشمی، (منتهی الارب)، قسمی خز: مردم ز علم و فضل شرف یابد نز سیم و زر و از خز طارونی، ناصرخسرو، و ظاهراً طارونی یا خزّ طارونی ادکن اللون وناعم الملمس بوده است، رجوع به کلمه خلاف در ابن البیطار شود، - گنبد طارونی، کنایه از آسمان: ای گرد گرد گنبد طارونی یکبارگی بدین عجبی چونی، ناصرخسرو