جدول جو
جدول جو

معنی طاهرتونی - جستجوی لغت در جدول جو

طاهرتونی(هَِ دِ)
از قصبۀ تون و پدرش دردربار شاه عباس وقایعنگار بوده، این بیت از اوست:
سر تا قدمم رفته بتاراج نگاهی
از چشم و دلم ماند همین اشکی و آهی.
(قاموس الاعلام ترکی ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طارونی
تصویر طارونی
نوعی جامۀ ابریشمی، نوعی خز
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس، واقع در 85هزارگزی جنوب میناب، سر راه مالرو جاسک به میناب، جلگه و گرمسیری است، با 350 تن سکنه، آب آن از چاه، محصول آنجا خرما، شغل اهالی زراعت، راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
جمع واژۀ طاهر، در حالت رفع. پاکیزگان. رجوع به طاهر شود
لغت نامه دهخدا
نوعی ازجامۀ ابریشمی، (منتهی الارب)، قسمی خز:
مردم ز علم و فضل شرف یابد
نز سیم و زر و از خز طارونی،
ناصرخسرو،
و ظاهراً طارونی یا خزّ طارونی ادکن اللون وناعم الملمس بوده است، رجوع به کلمه خلاف در ابن البیطار شود،
- گنبد طارونی، کنایه از آسمان:
ای گرد گرد گنبد طارونی
یکبارگی بدین عجبی چونی،
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
جمع طاهر درحالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) پاکان پاکیزگان
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی جامه ابریشمین تیره گون. یا خز طارونی. قسمی خزاد کن. یا گنبد طارونی. آسمان. پارسی است تارونی گونه ای جامه ابریشمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طارونی
تصویر طارونی
نوعی جامه ابریشمی تیره گون
فرهنگ فارسی معین