- ضیزن (ضَ زَ)
طفیلی. طفیل. (مهذب الاسماء) ، نگاهبان معتمد. (منتهی الارب) (منتخب اللغات) ، فرزندان مرد و عیال و انبازان او. (منتهی الارب). اولاد و عیال مرد و شریکان او. (منتخب اللغات) ، آب ده چالاک. (منتهی الارب) ، بازرگانی که متاع را نگاه دارد تا گران فروشد. (منتهی الارب). محتکر، مس و مانند آن که میان سوراخ بکره یا تیر بکره باشد. (منتهی الارب). چوبی که بکره را بگیرد. چوبی که سوراخ بکره را تنگ کند اگر فراخ گردد، فرزندکه مزاحم پدر خود باشد درباره زن وی. (منتهی الارب). آنکه پدر را مزاحمت رساند و با زن پدر یکی باشد. (منتخب اللغات) ، آنکه بر سر چاه زحمت دهد و انبوهی کند. (منتهی الارب). آنکه بر سر چاه هنگام آب خوردن زحمت دهد و انبوهی کند. (منتخب اللغات)
