جدول جو
جدول جو

معنی ضیابر - جستجوی لغت در جدول جو

ضیابر
(بَ)
مرکز بلوک گسگر در نزدیکی رشت (گیلان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یابر
تصویر یابر
ده یا آب و زمینی که پادشاه برای مدد معاش به کسی واگذار کند
فرهنگ فارسی عمید
(ضَ طِ)
جمع واژۀ ضوطر. (منتهی الارب). رجوع به ضوطر شود
لغت نامه دهخدا
(ضَ بَ)
نام کوهی است به حجاز. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
دهی و زمینی که سلاطین در وجه معیشت ارباب استحقاق و غیره دهند و به ترکی سیورغال خوانند. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج) :
کمترین یابری از احسانت
ملک فغفور و قیصر و رای است.
علی شطرنجی
لغت نامه دهخدا
تصویری از یابر
تصویر یابر
((ب))
زمین یا دهی که پادشاه برای امرار معاش به کسی می داد
فرهنگ فارسی معین
گاوی سیاه رنگ با پیشانی سفید
فرهنگ گویش مازندرانی