جدول جو
جدول جو

معنی ضویکه - جستجوی لغت در جدول جو

ضویکه(ضَ کَ)
گروه از هر چیزی. ضواکه. گویند: رأیت ضواکه و ضویکه، ای جماعه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ضُ وَ طَ)
خمیر سست. (منتهی الارب). خمیر نرم پرآب. (فهرست مخزن الادویه). آرد سرشتۀ سست. (مهذب الاسماء) ، گل و لای تک حوض. (منتهی الارب). گل و خلاش که بن حوض بود. (مهذب الاسماء) ، روغن با پیه گداخته که در خیک خرد کرده باشند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ضَ کَ)
گروه از هر چیزی. ضویکه. (منتهی الارب). گویند: رأیت ضواکه و ضویکه، ای جماعه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ)
جنگ و کشش. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). قتال. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عویکه
تصویر عویکه
کشت و کشتار
فرهنگ لغت هوشیار