جدول جو
جدول جو

معنی ضوطری - جستجوی لغت در جدول جو

ضوطری
(ضَ طَ)
مرد شگرف بی خیر. (منتهی الارب).
- بنوضوطری، گرسنگی. و نام قبیله ای است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضواری
تصویر ضواری
ضاری ها، حیوانات شکاری و درنده ها و گوشت خواران مانند شیر، ببر و گرگ، سگهای حریص به شکار، جمع واژۀ ضاری
فرهنگ فارسی عمید
(ضَطَ را)
ضوطار. آنکه در بازار بدون رأس المال درآید و در کسب مطلوب حیله ها جوید. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ضَ)
جمع واژۀ ضاری
لغت نامه دهخدا
(شَ طَ)
مخلص اکبر. معجونی است که در درمان ضعف اعضاء بکار برند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(ضَ طَ)
ضبطر. ضبطار. مرد کلان جثۀ فربه ناکس بزرگ سرین. مرد شگرف بی خیر. (منتهی الارب). ج، ضیاطر، ضیاطره، ضیطارون
لغت نامه دهخدا
(ضَ را)
نام آبی است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بَ ضَ طَ را)
گرسنگی. (منتهی الارب) اقرب الموارد، ابوضوطری را کنیه الجوع دانسته
لغت نامه دهخدا
(اَ ضَ طَرا)
احمق و آن دشنامی است. (المزهر)
لغت نامه دهخدا