معنی ضمیم - جستجوی لغت در جدول جو

ضمیم: همراه، گرد آورده همراه صاحب

تصویری از ضمیم — تصویر ضمیم

فرهنگ لغت هوشیار

ضمیم: همراه، صاحب

تصویری از ضمیم — تصویر ضمیم

فرهنگ فارسی معین

ضمیم: صاحب، همراه

تصویری از ضمیم — تصویر ضمیم

فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضمیمه — تصویر ضمیمه

پیوست

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از ضمیمه — تصویر ضمیمه

ویژگی چیزی که آن را به چیز دیگر جمع کرده باشند، پیوست

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ضمیمه — تصویر ضمیمه

چیزی که با چیزی آنرا فراهم کرده باشند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ضمیمه — تصویر ضمیمه

((ضَ مَ یا مِ))

چیزی که به چیز دیگر پیوسته باشد، پیوست، جمع ضمایم

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ضمیمه — تصویر ضمیمه

Garnishment

دیکشنری فارسی به انگلیسی

арест

دیکشنری فارسی به روسی

Pfändung

دیکشنری فارسی به آلمانی

арешт

دیکشنری فارسی به اوکراینی

zajęcie

دیکشنری فارسی به لهستانی

penhora

دیکشنری فارسی به پرتغالی

pignoramento

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

embargo

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

saisie

دیکشنری فارسی به فرانسوی

beslaglegging

دیکشنری فارسی به هلندی

जमानत

دیکشنری فارسی به هندی

penyitaan

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

إضافةٌ

دیکشنری فارسی به عربی

압류

دیکشنری فارسی به کره ای

עִיקּוּל

دیکشنری فارسی به عبری

扣押

دیکشنری فارسی به چینی

差押え

دیکشنری فارسی به ژاپنی

haciz

دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

kukamatwa

دیکشنری فارسی به سواحیلی

การยึด

دیکشنری فارسی به تایلندی

বাজেয়াপ্তি

دیکشنری فارسی به بنگالی

ضبطی

دیکشنری فارسی به اردو

تصویری از تمیم — تصویر تمیم

(دخترانه و پسرانه)

مهره چشم زخم، دارای خلقت تمام

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از شمیم — تصویر شمیم

(دخترانه)

بوی خوش

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از ذمیم — تصویر ذمیم

نا پسند، نکوهیده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از صمیم — تصویر صمیم

(پسرانه)

صمیمی، میانه، وسط، اوج و نهایت شدت یا ترقی چیزی

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از ضمیر — تصویر ضمیر

اندرون

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از ضخیم — تصویر ضخیم

ستبر، کلفت

فرهنگ واژه فارسی سره