جدول جو
جدول جو

معنی ضلضل - جستجوی لغت در جدول جو

ضلضل
(ضُ ضُ / ضُ لَ ضِ)
موضعی است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ضلضل
(ضَ لَ ضِ / ضُلَ ضِ)
ضلضله. زمین درشت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضلال
تصویر ضلال
گم شدن، گم کردن راه، گمراه شدن، گمراهی
فرهنگ فارسی عمید
(ضِلْ لی)
الملک الضلیل، لقب امروءالقیس بن حجر الکندی است، و فیه الحدیث: اشعر الناس الملک الضّلیل. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ضَ ضِ)
ضلاضل الماء علی الجمع، باقیماندۀ از آب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ضُ لَ ضِ لَ)
زمین که راه گم کنند در آن، سنگ بزرگ چنانکه آن را توان برگرفت. (منتهی الارب) ، ارض ٌ ضلضله، زمین سنگلاخ. (مهذب الاسماء). زمین درشت. ضلضل. ضلضل. ضلضله. ضلضله. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ضُ ضِ لَ)
نام آبی است و شاید ازآن بنی تمیم باشد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(ضَ لَ ضِ لَ / ضُضُ لَ)
ضلضله. زمین درشت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حُ)
گمراه شدن. گمراهی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ضُ ضِ)
ضلضله. راهنمای ماهر. (منتهی الارب) ، زمین درشت
لغت نامه دهخدا
(ضَ)
گمراه. (منتهی الارب). بسیار گمراه. (منتخب اللغات)
لغت نامه دهخدا
(ضَ)
بسیار در پی گمراهی رونده. (منتهی الارب). گمراه. بیراه. (دهار) ، رجل ٌ ضلیل، مردی بی دین. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(ضِلْ لی)
بسیار گمراه. (منتخب اللغات). مرد سخت گمراه و بسیار در پی ضلالت رونده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
گمگشتگی، گمراهی، تباهش، پنهان گشتن، پی گم کردن، فراموش کردن، سر گشتگی گم شدن گم کردن راه، گمراه شدن مقابل رشاد، گمراهی مقابل هدی. گمراهی، بیراهی، ضلالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضلول
تصویر ضلول
گمراه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضلیل
تصویر ضلیل
مرد بی دین، گمراه، بیراه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضلضله
تصویر ضلضله
گمراهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضلل
تصویر ضلل
گمراهی، آب جاری زیر درختان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضلال
تصویر ضلال
((ضَ))
گمراه شدن
فرهنگ فارسی معین
انحراف، گمراهی
متضاد: هدی
فرهنگ واژه مترادف متضاد