جدول جو
جدول جو

معنی ضفروط - جستجوی لغت در جدول جو

ضفروط
(ضُ)
واحد ضفاریط، یعنی شکن های میان رخسار و بینی قریب هر دو دنبالۀ چشم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ضُ)
پوشیدنگاه. جای تنگ و پنهان. (منتهی الارب). تنگنای
لغت نامه دهخدا
(دَ)
پیشی نمودن، پیش درآمدن. (منتهی الارب) ، (عربی مغرب) جنگ دریایی. (از دزی ج 2 ص 263)
لغت نامه دهخدا
(ضِرْ رو)
تندار. ضخم. یقال: انه لضرّوط. (منتهی الارب)
گوززن. تیزدهنده. ضروط. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ضَ)
مرد گوززن. تیزدهنده. ضرّوط. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ضِرِ)
جمل ٌ ضفرط، شتر کلان شکم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ضروط
تصویر ضروط
تیز دهنده گوز زن: مرد تندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروط
تصویر فروط
پیشدستی پیش در آمدن
فرهنگ لغت هوشیار