جدول جو
جدول جو

معنی ضعف - جستجوی لغت در جدول جو

ضعف
سست شدن، ناتوان شدن، سستی، ناتوانی
ضعف اعصاب: وضع غیر عادی اعصاب که سبب خستگی و فرسودگی و بی حالی و تحریک پذیری می شود، بیماری عصبی، نوراستنی
ضعف تالیف: در علوم ادبی پس و پیش بودن و تلفیق کلمات برخلاف دستور زبان
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
فرهنگ فارسی عمید
ضعف
دو چندان، دو برابر، دو برابر چیزی یا بیشتر
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
فرهنگ فارسی عمید
ضعف
(حُب ب)
ضعف. ضعافه. ضعافیه. سست گردیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ضعف
(ضَ عَ)
جامه های دوچند کرده. (منتهی الارب). جامه های دوتاکرده شده. (منتخب اللغات)
لغت نامه دهخدا
ضعف
(ضِ)
یک مثل چیز و ضعفاه دو مثل آن. یا ضعف مانند چیزی است هر قدر که زیاده باشد، و منه یقال: لک ضعفه و یریدون مثلیه او ثلثه امثاله لأنه زیاده غیرمحصوره. و قوله تعالی: یضاعف لها العذاب ضعفین (قرآن 30/33) ، یعنی سه عذاب. (منتهی الارب). مانند. (دهار) (منتخب اللغات). دو برابر. دو برابر چیزی. زیاده بر چیزی. (منتخب اللغات). دوچندان. (دهار) (مهذب الاسماء). دوتا. (زمخشری). دوتو. دوچند. مضاعف. دو مقابل. ج، اضعاف:
همسنگ دوده زاج و همسنگ زاج مازو
وز صمغ ضعف هر دو آنگاه زور بازو.
؟ (در صفت ساختن مرکب سیاه).
، هفتاد، عذاب. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
ضعف
سستی، ناتوانی، خلاف قوت
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
فرهنگ لغت هوشیار
ضعف
((ض))
دوچندان، دو برابر، جمع اضعاف
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
فرهنگ فارسی معین
ضعف
((ضَ))
سست شدن، ناتوان گشتن، سستی، ناتوانی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
فرهنگ فارسی معین
ضعف
سستی، ناتوانی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
فرهنگ واژه فارسی سره
ضعف
بی بنیگی، بی حالی، بی زوری، بی قوتی، درماندگی، زبونی، سستی، غش، فتور، ناتوانی، نقاهت، وهن
متضاد: قدرت، قوت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ضعف
ضعفٌ
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به عربی
ضعف
Debility, Faintness, Fragility, Frailness, Tenuousness, Weakness
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ضعف
faiblesse, fragilité, ténuité
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ضعف
debilidade, fraqueza, fragilidade, tenuidade
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ضعف
ความอ่อนแอ , ความอ่อนแอ , ความเปราะบาง , ความเปราะบาง , ความอ่อนแอ
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به تایلندی
ضعف
слабость , хрупкость , слабость
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به روسی
ضعف
Schwäche, Zerbrechlichkeit
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به آلمانی
ضعف
слабкість , крихкість , слабкість
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ضعف
رنجوری، ضعف
دیکشنری اردو به فارسی
ضعف
کمزوری , کمزوری , ناتوانی , کمزوری
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به اردو
ضعف
দুর্বলতা , দুর্বলতা , ভঙ্গুরতা , দুর্বলতা
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به بنگالی
ضعف
udhaifu
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ضعف
debolezza, fragilità
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ضعف
zayıflık, kırılganlık
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ضعف
弱さ , 微弱 , 脆弱 , 脆弱性
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ضعف
虚弱 , 微弱 , 脆弱 , 弱点
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به چینی
ضعف
חולשה , שבריריות , חוֹלשָׁה , חוּלְשָׁה
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به عبری
ضعف
약함 , 약함 , 취약성 , 허약함 , 약점
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به کره ای
ضعف
słabość, kruchość
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به لهستانی
ضعف
दुर्बलता , दुर्बलता , नाजुकता , कमजोरी
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به هندی
ضعف
zwakte, breekbaarheid
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به هلندی
ضعف
debilidad, fragilidad, tenuidad
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ضعف
kelemahan, kerapuhan
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دیکشنری فارسی به اندونزیایی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضعفا
تصویر ضعفا
ضعیف ها، سست ها، ناتوان ها، فقیرها، بنده ها، جمع واژۀ ضعیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضعفه
تصویر ضعفه
جمع ضعوف، ناتوانان بز دلی، کم هوشی
فرهنگ لغت هوشیار