جدول جو
جدول جو

معنی ضحضح - جستجوی لغت در جدول جو

ضحضح
(ضَ ضَ)
آب اندک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ضحضح
(ثَ)
روش سراب. ضحضحه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ثَ ثَ لَ)
جنبیدن سراب و درخشیدن آن، روان شدن آب، هویدا و آشکار گردیدن کار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
روش آب یا سراب. ضحضح. ضحضح. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جنبیدن سراب و درخشیدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ترقرق سراب. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(ضَ)
پایاب. (منتهی الارب) ، آب قلیل که غرق نکند. آبی که قعر وی نزدیک باشد و آب تا شتالنگ. (دهار). آبی اندک که تا کعبین و نیمۀ ساق بیاید. (منتخب اللغات). آب اندک در جوی و جز آن. (مهذب الاسماء). آب اندک یا آبی که تا شتالنگ رسد یا نصف ساق، یا آبی که در آن غرق نشود، آب بسیار (به لغت هذیل). (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا