هذه النسبه الی بنی ضبّه و هم جماعه: ففی مضر ضبه بن ادّبن طابخه بن الیاس بن مضربن نزار بن ربیعه بن معدبن عدنان و فی قریش ضبه بن الحرب بن فهربن مالک و فی هذیل ضبه بن عمرو بن الحرث بن تمیم بن سعد بن هذیل و جماعهینسبون الی کل واحد من هولاء... (سمعانی ورق 360)
هذه النسبه الی بنی ضبّه و هم جماعه: ففی مضر ضبه بن ادّبن طابخه بن الیاس بن مضربن نزار بن ربیعه بن معدبن عدنان و فی قریش ضبه بن الحرب بن فهربن مالک و فی هذیل ضبه بن عمرو بن الحرث بن تمیم بن سعد بن هذیل و جماعهینسبون الی کل واحد من هولاء... (سمعانی ورق 360)
نجم الدین محمود بن جریر ضبی اصفهانی معتزلی. نزیل خوارزم و استادزمخشری بود و بسال 705 هجری قمری درگذشت. او راست: زادالراکب فی الادب. مناهج الطالبین و مسالک العارفین، در تصوف (بفارسی). (از اسماءالمؤلفین ج 2 ستون 402)
نجم الدین محمود بن جریر ضبی اصفهانی معتزلی. نزیل خوارزم و استادزمخشری بود و بسال 705 هجری قمری درگذشت. او راست: زادالراکب فی الادب. مناهج الطالبین و مسالک العارفین، در تصوف (بفارسی). (از اسماءالمؤلفین ج 2 ستون 402)
ابوجعفر احمد بن یحیی بن احمد بن عمیره الضبی القرطبی. از علماء اندلس. مولد اوبلش موضعی بباختر شهر لورقه. او مبادی علوم را پیش از آنکه به ده سالگی رسد فراگرفت. آنگاه بشمال افریقاشد و در بلاد آن نواحی بگشت و مراکش و سبته را بدید و عبدالحق الاشبیلی را به جایه دیدار کرد و سپس به اسکندریه آمد و آنجا صحبت اباطاهر بن عوف را دریافت و ظاهراً بیشتر عمر را در شهر مرسیه اندلس گذرانده است (وفات 599 ه. ق). (معجم المطبوعات ج 2 ستون 193)
ابوجعفر احمد بن یحیی بن احمد بن عمیره الضبی القرطبی. از علماء اندلس. مولد اوبلش موضعی بباختر شهر لورقه. او مبادی علوم را پیش از آنکه به ده سالگی رسد فراگرفت. آنگاه بشمال افریقاشد و در بلاد آن نواحی بگشت و مراکش و سبته را بدید و عبدالحق الاشبیلی را به جایه دیدار کرد و سپس به اسکندریه آمد و آنجا صحبت اباطاهر بن عوف را دریافت و ظاهراً بیشتر عمر را در شهر مرسیه اندلس گذرانده است (وفات 599 هَ. ق). (معجم المطبوعات ج 2 ستون 193)
از آبهای بنی نمیر است و در آن نخل و جوز بسیار باشد و بگفتۀ ابوزیاد ازآن بنی اسیده از طایفۀ بنی قشیر بود. (معجم البلدان). آبی است، جایگاهی است. (منتهی الارب)
از آبهای بنی نُمیر است و در آن نخل و جوز بسیار باشد و بگفتۀ ابوزیاد ازآن ِ بنی اسیده از طایفۀ بنی قشیر بود. (معجم البلدان). آبی است، جایگاهی است. (منتهی الارب)
برنگ آب، کبود، ازرق، نیلی، نیلگون، نیلوفری منسوب به آب: آبی و خاکی و بادی و آتشی. یا بروج آبی یا زراعت آبی. زراعتی که بوسیله آبیاری از آن محصول بردارند مقابل دیم دیمی. یاساعت آبی. یا مثلثه آبی برجهای سرطان عقرب و حوت، گیاه یاجانورانی که درآب زیست کند مقابل خاکی بری: نباتات آبی، آنکه با چرخ وارابه آب بخانه ها رساند، یکی از سه رنگ اصلی (زرد قرمز آبی) که رنگهای دیگراز آنها ترکیب میشود، به سفرجل، قسمتی انگور که دانه هایظن مدور و پوستش سخت است و از غوره آن گله ترشی سازند. برادر مادر خال خالو. منسوب به آبه (آوه) از مردم آبه
برنگ آب، کبود، ازرق، نیلی، نیلگون، نیلوفری منسوب به آب: آبی و خاکی و بادی و آتشی. یا بروج آبی یا زراعت آبی. زراعتی که بوسیله آبیاری از آن محصول بردارند مقابل دیم دیمی. یاساعت آبی. یا مثلثه آبی برجهای سرطان عقرب و حوت، گیاه یاجانورانی که درآب زیست کند مقابل خاکی بری: نباتات آبی، آنکه با چرخ وارابه آب بخانه ها رساند، یکی از سه رنگ اصلی (زرد قرمز آبی) که رنگهای دیگراز آنها ترکیب میشود، به سفرجل، قسمتی انگور که دانه هایظن مدور و پوستش سخت است و از غوره آن گله ترشی سازند. برادر مادر خال خالو. منسوب به آبه (آوه) از مردم آبه