ضایعه فاجعۀ مهم به ویژه بر اثر فوت کسی، ضایع ادامه... فاجعۀ مهم به ویژه بر اثر فوت کسی، ضایع تصویر ضایعه فرهنگ فارسی عمید
ضایعه ((یِ عَ یا عِ)) از دست رفته، تلف شده، تباه شده، فاسد ادامه... از دست رفته، تلف شده، تباه شده، فاسد تصویر ضایعه فرهنگ فارسی معین