جدول جو
جدول جو

معنی ضاویه - جستجوی لغت در جدول جو

ضاویه
(یَ)
تأنیث ضاوی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زاویه
تصویر زاویه
زاویه (Angle) دوربین در فیلم برداری و عکاسی نقش بسیار مهمی در روایت داستان و انتقال احساسات به بیننده دارد. انتخاب زاویه دوربین می تواند تأثیر بزرگی بر نحوه درک و تفسیر صحنه ها و شخصیت ها داشته باشد. در ادامه، انواع مختلف زاویه های دوربین و کاربردهای آنها بررسی شده اند:
انواع زاویه های دوربین
1. زاویه مستقیم (Eye Level) :
- در این زاویه، دوربین در سطح چشم قرار می گیرد و به صورت مستقیم به سوژه نگاه می کند. این زاویه معمولاً برای صحنه های گفتگو و تعاملات عادی استفاده می شود و حس طبیعی و واقع گرایانه ای را منتقل می کند.
2. زاویه بالا (High Angle) :
- در این زاویه، دوربین بالاتر از سطح چشم قرار می گیرد و به سمت پایین به سوژه نگاه می کند. این زاویه معمولاً حس کوچک بودن، ضعف یا تسلط بر سوژه را القا می کند.
3. زاویه پایین (Low Angle) :
- در این زاویه، دوربین پایین تر از سطح چشم قرار می گیرد و به سمت بالا به سوژه نگاه می کند. این زاویه معمولاً حس بزرگ بودن، قدرت یا تسلط سوژه را تقویت می کند.
4. زاویه کج (Dutch Angle or Tilted Angle) :
- در این زاویه، دوربین به صورت مورب یا کج قرار می گیرد. این زاویه معمولاً برای ایجاد حس عدم تعادل، تنش یا بی ثباتی در صحنه ها استفاده می شود.
5. زاویه از بالا (Bird's Eye View) :
- در این زاویه، دوربین به صورت عمودی از بالا به پایین به صحنه نگاه می کند. این زاویه معمولاً برای نمایش نقشه ها، مناظر بزرگ یا صحنه های شلوغ استفاده می شود و به بیننده دید کلی از صحنه می دهد.
6. زاویه از پایین (Worm's Eye View) :
- در این زاویه، دوربین به صورت عمودی از پایین به بالا به صحنه نگاه می کند. این زاویه معمولاً برای نمایش قدرت یا بزرگی سوژه ها و ایجاد حس عظمت و اهمیت استفاده می شود.
کاربردهای زاویه های دوربین
1. انتقال احساسات و حالت ها :
- زاویه های دوربین می توانند به تقویت احساسات و حالت های مختلف کمک کنند. برای مثال، زاویه پایین می تواند احساس قدرت و تسلط را تقویت کند، در حالی که زاویه بالا می تواند حس ضعف و کوچکی را ایجاد کند.
2. ایجاد تنش و درام :
- استفاده از زاویه های کج یا مورب می تواند حس تنش و بی ثباتی را در صحنه ها تقویت کند. این تکنیک معمولاً در فیلم های هیجان انگیز و ترسناک استفاده می شود.
3. نمایش روابط بین شخصیت ها :
- زاویه های دوربین می توانند به نمایش روابط بین شخصیت ها کمک کنند. برای مثال، استفاده از زاویه بالا برای شخصیت ضعیف تر و زاویه پایین برای شخصیت قوی تر می تواند قدرت و تسلط را نمایش دهد.
4. تاکید بر جزئیات :
- زاویه های مختلف دوربین می توانند به تاکید بر جزئیات مهم در صحنه کمک کنند. برای مثال، زاویه مستقیم می تواند به نمایش دقیق جزئیات چهره ها و عواطف کمک کند.
5. خلق تصاویر زیبا و هنری :
- انتخاب زاویه های مناسب می تواند به خلق تصاویر زیبا و هنری کمک کند. برای مثال، استفاده از زاویه از بالا برای نمایش مناظر بزرگ یا زاویه کج برای ایجاد ترکیب بندی های خاص و جذاب.
مثال های معروف از زاویه های دوربین در سینما
1. Citizen Kane (1941) : استفاده از زاویه پایین برای ایجاد حس عظمت و قدرت.
2. Psycho (1960) : استفاده از زاویه بالا در صحنه های ترسناک برای ایجاد حس ضعف و ترس.
3. The Third Man (1949) : استفاده از زاویه کج برای ایجاد حس بی ثباتی و تنش.
زاویه دوربین یکی از ابزارهای مهم و کارآمد در دست کارگردانان و فیلم برداران است که با استفاده از آن می توانند داستان را به شیوه ای موثرتر و جذاب تر روایت کنند. انتخاب هوشمندانه و خلاقانه زاویه های دوربین می تواند تأثیر زیادی بر نحوه درک و تجربه بیننده از فیلم داشته باشد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از هاویه
تصویر هاویه
دوزخ، جهنم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راویه
تصویر راویه
نقل کنندۀ سخن و خبر از کسی، راوی
مشک یا دلو بزرگ آبکشی
خورجین، ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند، کیسه، خورجین، توشه دان، کنف، توشدان، حرزدان، جراب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاویه
تصویر زاویه
فضای میان دو خط یا دو سطح متقاطع
کنایه از طرز نگرش به چیزی، دیدگاه
کنج، گوشه
عبادتگاه زاهدان و صوفیان، خانقاه، اتاقی در خانقاه برای ذکر گفتن یا نماز خواندن
محل زندگی، خانه
کنایه از آشیانۀ پرنده
زاویۀ قائمه: زاویه ای که از عمود شدن خطی بر خط دیگر پدید می آید
زاویۀ حاده: زاویه ای که کمتر از نود درجه باشد، کوچک تر از زاویۀ قائمه، گوشۀ تند
زاویۀ منفرجه: زاویه ای که بیشتر از نود درجه باشد، بزرگ تر از زاویۀ قائمه، گوشۀ باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاویه
تصویر خاویه
زمین خالی از سکنه
فرهنگ فارسی عمید
(یَ)
مؤنث راوی. رجوع به راوی شود، توشه دان و مشک که در آن آب باشد یا عام است. (منتهی الارب) (آنندراج). ظرف آب از چرم. (از غیاث اللغات). خیک بزرگی که دو دهن داشته باشد یکی بالای سر حیوانات که از آنجا پر کنند و یکی کوچک محاذی سر حیوان و از آنجا خالی کنند. (لغت محلی شوشترخطی متعلق بکتاب خانه مؤلف). توشه دان که در آن آب است سفر را. ج، روایا. (یادداشت مؤلف) :
صد هزاران خلق اندر بادیه
سر چو کویی بی عصا و راویه.
مولوی.
بنده ای میشد سیه با یک شتر
راویه از آب صافی کرده پر.
مولوی.
، ستور آبکش. (منتهی الارب) (آنندراج). شتر آبکش. (غیاث اللغات). اشتر و استر و خری که بر آن آب بار کنند راه را. ج، روایا. (یادداشت مؤلف) ، راوی. بازگویندۀ سخن از کسی (و تاء آخر کلمه برای مبالغه است). (از منتهی الارب). روایت کننده. (لغت محلی شوشتر). مرد یا زنی بسیارروایت. (یادداشت مؤلف). راوی. بازگویندۀ شعر از کسی (و تاء آخر کلمه برای مبالغه است). (منتهی الارب) (آنندراج) : آورده اند که راویه جریر و راویه نصیب و راویه کثیر و راویه جمیل وراویه احوص در مدینه گرد آمدند و هر یک ادعا داشتندکه شاعر او شاعرتر از دیگرانست... (از موشح ص 159)
لغت نامه دهخدا
(یَ / وی یَ)
فلات. بیابان. (مهذب الاسماء). دوّ. (منتهی الارب). بیابان. دوی (منسوباً) ، بیابانی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
هزو و ساویه دو دیه است و چند دیه دیگر که در آن حدود است ساحلیات اند و از توابع دولت خانه قیس است و بغایت گرمسیر است. (نزهه القلوب چ لیدن ص 120). هزو وساویه و دیگر نواحی اعمالی است از ساحلیات که با جزیره قیس رود و بحکم امیر کیش باشد و با گرمسیر زمین کرمان پیوسته است. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 141)
لغت نامه دهخدا
(وی یَ)
سعفهشاویه، شاخ خشک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
نامی است که عرب به بربران ساکن کوه اوراس در الجزایر (حدود صحراء) داده اند. این قوم بعدها اسلام پذیرفتند ولی بسیاری از عادات دین قدیم خود را حفظ کرده اند
لغت نامه دهخدا
(یَ)
گرسنه، گرسنه دارنده خود را. (منتهی الارب) ، پیچنده. (دهار). و رجوع به طاو شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نخلهٌ صاویه، خرمابن خشک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نعت فاعلی مؤنث حاوی، آنچه از روده ها که درهم کشیده و منقبض گردد. (اقرب الموارد). چرب روده. حاویاء. جگرآکند. عصیب. ج، حواوی، حاویات. (اقرب الموارد). رجوع به حاویاء شود
لغت نامه دهخدا
(وی یَ)
منسوب به ثاء حرف چهارم از حروف هجاء
لغت نامه دهخدا
(یَ)
مؤنث خاوی. زمین خالی از اهل خود. خالیه. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس) (المنجد). منه: ارض خاویه. ج، خاویات: فتلک بیوتهم خاویه. (قرآن 27 / 52) ، ساقطه، بروی افتاده. (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از تاج العروس) (ناظم الاطباء) : فهی خاویه علی عروشها. (قرآن 22 / 45)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
جایگاهی است در غوطۀ دمشق که قبر ام کلثوم و مدرک بن زیاد فزاری صحابی در آن است. و زیاد نخستین مسلمانی است که در این دیه بخاک سپرده شده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
طبقه هفتم ازطبقات دوزخ وآن پایینترین طبقه است، دوزخ جهنم، مغاک، دره ژرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاویه
تصویر شاویه
مونث شاوی و شاخه خشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راویه
تصویر راویه
نقل کننده سخن و خبر از کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاویه
تصویر زاویه
کنج و بیغوله، کنج و گوشه، کرانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاویه
تصویر حاویه
روده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاویه
تصویر خاویه
زمین خالی (از سکنه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داویه
تصویر داویه
بیابان، فلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاویه
تصویر تاویه
آه کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضافیه
تصویر ضافیه
مونث صافی تمام کامل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضاریه
تصویر ضاریه
مونث ضاری: و خر چسونه مونث ضاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاویه
تصویر غاویه
گمراه زن (مونث غاوی)، ابر بامدادی مونث غاوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاویه
تصویر قاویه
مونث قاوی و سال کم باران، گرسنه شتر، خایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماویه
تصویر ماویه
آینه، شیرابه گیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاویه
تصویر خاویه
((وِ یَ یا یِ))
زمین خالی (از سکنه)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هاویه
تصویر هاویه
((یِ))
جهنم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاویه
تصویر زاویه
((یِ))
کنج، گوشه، کرانه، خانه، خلوتخانه ای در خانقاه مخصوص عبادت زاهدان، در ریاضی شکلی که از تقاطع دو خط یا دو سطح پدید آید، گوشه باز (واژه فرهنگستان)، گونیا، جامه و پلاس و باروبنه درویشان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راویه
تصویر راویه
مشک بزرگی که در آن آب را حمل و نقل کنند، چارپایی که مشک آب را بر آن بار کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاویه
تصویر زاویه
گوشه
فرهنگ واژه فارسی سره