جدول جو
جدول جو

معنی ضانیٔ - جستجوی لغت در جدول جو

ضانیٔ
(نِءْ)
زن بسیارفرزند. ضانئه مثله. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِءْ)
در تداول فارسی زبانان ’دانی’. دنی ٔ. خسیس. پست. دون. ماجن. مقابل عالی. ج، ادانی
لغت نامه دهخدا
(نِءْ)
بغض کننده و برخی گویند بغض آمیخته با دشمنی و کج خلقی باشد. (از اقرب الموارد). بغض دارنده در حق کسی. (فرهنگ نظام). دشمن. دشمن دارنده. قوله تعالی: ان ّ شانئک هو الابتر. (قرآن 3/108)
لغت نامه دهخدا
(بِءْ)
خاکستر. رجوع به ضابی شود
لغت نامه دهخدا
(بِءْ)
رودباری است که از حرّه بدیار بنی ذبیان درآید. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(نِءْ)
نوکر. خادم. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا