جدول جو
جدول جو

معنی ضاد - جستجوی لغت در جدول جو

ضاد
ض حرف هیجدهم از الفبای فارسی و حرف پانزدهم از الفبای عربی و یکی از حروف صامت. عدد آن در حساب جمل 800 است. نام آن ضاد ضاد منقوطه و ضاد معجمه است. این حرف در لغات فارسی نیست و در عربی با گذاشتن پهلوی راست زبان به کناره داخلی دندانهای آسیا و دمیدن نفس تلفظ شود ولی در فارسی مانند ز تلفظ گردد و آن را به صورتهای ذیل نویسند: ض ض مانند: قرض بعض ضابطه مضبوط
فرهنگ لغت هوشیار
ضاد
نام هجدهمین حرف از الفبای فارسی، ض
تصویری از ضاد
تصویر ضاد
فرهنگ فارسی معین
ضاد
نام حرف «ض»
تصویری از ضاد
تصویر ضاد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تضاد
تصویر تضاد
پارادخش، رویارویی، در برابر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تضاد
تصویر تضاد
کنتراست (Contrast) یکی از عناصر اساسی است که برای ایجاد جذابیت بصری، تاثیرات دراماتیک و تفاوت های احساسی در صحنه ها استفاده می شود. این مفهوم به تفاوت بین نور و سایه در یک صحنه یا فیلم اشاره دارد که تأثیر بسیار زیادی بر تجربه بیننده دارد.
انواع کنتراست در سینما:
۱. کنتراست نورپردازی (Lighting Contrast):
کنتراست بالا (High Contrast): در سینما، استفاده از نورپردازی با کنتراست بالا، به معنای تفاوت شدید بین نواحی نورانی و سایه ای در صحنه است. این نوع کنتراست معمولاً برای ایجاد جو دراماتیک، تنش و تأثیر قوی بر بیننده استفاده می شود. به طور معمول در صحنه های اکشن، هیجانی، و ترسناک از این نوع کنتراست استفاده می شود تا بر تنش و ارزش های احساسی تأکید شود.
کنتراست کم (Low Contrast): در مقابل، کنتراست کم به تفاوت کم بین نواحی نورانی و سایه ای اشاره دارد. این نوع کنتراست معمولاً در صحنه های آرام و صمیمی استفاده می شود، جایی که تأثیرات نرم و آرامش بخش بر بیننده تأکید می شود.
۲. کنتراست رنگی (Color Contrast):
کنتراست رنگی در سینما به تفاوت های رنگی بین اجزای مختلف یک صحنه یا فیلم اشاره دارد. استفاده از رنگ های متضاد مانند قرمز و سبز، آبی و نارنجی و غیره، می تواند جذابیت بصری فیلم را افزایش دهد و بر تأثیرات روحی و احساسی کاراکترها تأکید کند.
۳. کنتراست مکانی (Spatial Contrast):
این نوع کنتراست به تفاوت بین اجزای مختلف یک صحنه از نظر مکانی اشاره دارد. استفاده از زوایای دوربین مختلف، فاصله از فراهم کننده، و استفاده از فضا و عناصر مختلف دکوراسیون می تواند کنتراست مکانی را تقویت کند و بر تأثیرات مکانی و جغرافیایی صحنه تأثیر بگذارد.
اهمیت کنتراست در سینما:
جذابیت بصری: کنتراست مناسب می تواند به تصاویر بصری جذابیت و زیبایی بیشتری ببخشد و بر توجه بیننده تأثیر بگذارد.
تأثیر دراماتیک: استفاده از کنتراست بالا می تواند تأثیرات دراماتیک و تنش بخشی را در صحنه ها تقویت کند.
تأثیرات روحی و احساسی: کنتراست رنگی و نورپردازی می توانند بر تأثیرات روحی و احساسی کاراکترها و داستان تأکید کنند و تجربه بیننده را افزایش دهند.
به طور کلی، استفاده حساس و هوشمندانه از انواع کنتراست در سینما می تواند به ایجاد تجربه بصری چشمگیر و قوی کمک کند و بر جذابیت و تأثیرات عمیق فیلم یا نمایش تأثیر بگذارد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از تضاد
تصویر تضاد
با یکدیگر ضد بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضاد
تصویر تضاد
با یکدیگر ضد بودن، با هم مخالفت کردن، مخالف یکدیگر بودن، ناسازگاری، در علوم ادبی متضاد
فرهنگ فارسی عمید
کوته بالا، ستبر بازو استخوان بینی، درد بازو، کوته اندام بازو بند، داز داز جز داس است و برای کشیدن شاخه های درختان و شکستن آنها به کار می رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مضاد
تصویر مضاد
مضاده مضادت در فارسی: نا سازی نا جوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضاد
تصویر تضاد
((تَ دّ))
ضد یکدیگر بودن، ناسازگاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تضاد
تصویر تضاد
Contrast, Antithesis, Contradiction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
антитеза , противоречие , контраст
دیکشنری فارسی به روسی
Antithese, Widerspruch, Kontrast
دیکشنری فارسی به آلمانی
антитеза , протиріччя , контраст
دیکشنری فارسی به اوکراینی
antyteza, sprzeczność, kontrast
دیکشنری فارسی به لهستانی
对立 , 矛盾 , 对比
دیکشنری فارسی به چینی
antítese, contradição, contraste
دیکشنری فارسی به پرتغالی
antitesi, contraddizione, contrasto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
antítesis, contradicción, contraste
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
antithèse, contradiction, contraste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
antithese, contradictie, contrast
دیکشنری فارسی به هلندی
การขัดแย้ง , ความขัดแย้ง , ความแตกต่าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
antitesis, kontradiksi, kontras
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نقيضٌ , تناقضٌ , تفاوتٌ
دیکشنری فارسی به عربی
प्रतिपक्ष , विरोधाभास , विपरीतता
دیکشنری فارسی به هندی
ניגוד , סִתְרוּת , נִיגּוּד
دیکشنری فارسی به عبری
対立 , 矛盾 , 対比
دیکشنری فارسی به ژاپنی
antitez, çelişki, kontrast
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
upinzani mkali, kinyume, tofauti
دیکشنری فارسی به سواحیلی
বিপরীত , বৈপরীত্য , বিপরীততা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تضاد , تضاد
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از راد
تصویر راد
(پسرانه)
جوانمرد، بخشنده، سخاوتمند، خردمند، دانا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زاد
تصویر زاد
(پسرانه)
فرزند، پسر، نام یکی از فرمانداران در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی، به صورت پسوند و پیشوند همراهبا بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند زادعلی، زادمهر، مهرزاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باد
تصویر باد
غرور
فرهنگ واژه فارسی سره