جدول جو
جدول جو

معنی ضائنه - جستجوی لغت در جدول جو

ضائنه
(ءِ نَ)
تأنیث ضائن. ج، ضوائن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ءِ رَ)
تأنیث ضائر. زیان رساننده. گزندرساننده:
مؤمنان از دست باد ضائره
جمله بنشستند اندر دائره.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
از کوههای بنی سلول دو کوهست که یکی را ضائن و دیگری را ضمر خوانند و ازهر دو با هم به ضمران عبارت کنند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
ستور پشم دار، میش نر. (منتهی الارب) (دهار). خلاف ماعز، سست فروهشته شکم، مرد نیکوتن کمخوار، پشتۀ سپید پهنا از ریگ. (منتهی الارب). ج، ضأن، ضاءن، ضئین
لغت نامه دهخدا
(ضَءْ نَ)
حلقۀ بینی شتر که از پی باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مِ نَ)
تأنیث ضامن، خرمابن که در شهر یا قریه یا داخل حصار شهر باشد، و منه الحدیث: انّه صلی اﷲ علیه و سلّم کتب ان لنا الضاحیه من البعل و لکم الضامنه من النخل (و الضاحیه هی الظاهره التی فی البر من النخیل و البعل الذی یشرب بعروقه من غیر سقی). (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(نِ ءَ)
ضانی ٔ. زن بسیارفرزند. (منتهی الارب). زن که بسیار زاید. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(ءِ دَ)
رودباریست. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(ءِ نَ)
مؤنث کائن. حادثه، چیز نوپیدا که سابق نبوده باشد. (آنندراج). ج، کائنات
لغت نامه دهخدا
(ءِ نَ)
تأنیث حائن. محنت نازلۀ مهلکه. بلای مهلک. ج، حوائن، می. (منتهی الارب). و ظاهراً معنی اخیر برای حانیه به تقدیم نون بر یاء است
لغت نامه دهخدا
(ءِ نَ)
تأنیث بائن.
لغت نامه دهخدا
(نَ)
ضأنه. حلقه که در بینی شتر اندازند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حائنه
تصویر حائنه
آسیب کشنده
فرهنگ لغت هوشیار
کائنه در فارسی مونث کائن: باشنده پدیده مونث کاین (کاین) :جمع کاینات (کائنات)
فرهنگ لغت هوشیار
مونث ضامن و خرما بن: در چهار دیواری مونث ضامن، خرمابن که در شهر یا قریه یا داخل حصار شهر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضائره
تصویر ضائره
مونث ضایر زیان رساننده گزند رساننده
فرهنگ لغت هوشیار
ضایعه در فارسی مونث ضائع: تباه تبست مونث ضایع از دست رفته تلف شده، فاسد گشته تباه شده جمع ضایعات
فرهنگ لغت هوشیار