جدول جو
جدول جو

معنی صیها - جستجوی لغت در جدول جو

صیها(صَ)
ناحیتی است از سواد بغداد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَیْ یُ)
ای. این کلمه را در فصل میان حرف ندا و منادی آورند و در این صورت منادی را هم مرفوع و هم منصوب خوانند. (ناظم الاطباء) : فضل گفت ایها الشیخ دانی چه میگویی ؟ شک است که امیرالمؤمنین جز به بهشت رود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 535). حسین گفت ایها الوزیر من پیری ام در این دولت بنده و فرمانبردار دانم که نصیحت و اخلاق من شما را مقرر است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 135).
یکی بهتر ببیند ایها الناس
که می دیگر شود عالم بهر پاس.
سنایی.
ایها الناس جهان جای تن آسانی نیست
مرد دانا بجهان داشتن ارزانی نیست.
سعدی.
الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها.
حافظ.
رجوع به منتهی الارب شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
لغت است در هیهات. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
قریه ای است از اقلیم بانیاس از اعمال دمشق. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
رجل صیهم، مرد درشت سطبر سخت و توانا، مرد بسیار سربالادارنده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صی یَ)
رجل صیهم، مرد درشت سطبر سخت و توانا، مرد بسیار سر بالادارنده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ هََ)
بیابانی است بین مأرب و حضرموت. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(صَ هََ)
سنگ بزرگ، شتر مادۀ استوارخلقت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ هََ)
شدت گرما، مرد درازبالا. (منتهی الارب) ، سنگ سخت. سنگ. (مهذب الاسماء) ، روز گرم. (منتهی الارب). روزی سخت گرم. (مهذب الاسماء) ، جای سخت، زمین هموار و سنگستان و جائی که آفتاب بر آن بحدی تابد که گوشت بر آن بریان توان کرد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
به لغت زند و پازند گیاه و علف را گویند. (برهان قاطع) (آنندراج). قرائتی از رسم الخط پهلوی گیاه باشد. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ کی، یعنی چه کسان، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
نام چند قله است در یک کوه واقع بین مدینه و وادی القری که یک یک آنها را صهوه گویند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صیهب
تصویر صیهب
سختی گرما، روز گرم، دراز بالا مرد، سنگناک، زمین داغ
فرهنگ لغت هوشیار