جدول جو
جدول جو

معنی صیعور - جستجوی لغت در جدول جو

صیعور
کوچکی، موضعی است در کوهستان یهودا در حوالی حبرون (صحیفۀ یوشع 15:54) و دور نیست که همان صیعیر باشد و آن خرابه ای است که بر تلی که مسافت پنج میل به شمال (و) شمال شرقی حبرون واقع است. (قابوس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صُ)
کوتاه بالای دلیر. (منتهی الارب). القصیر الشجاع. (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
قریه ای است بنواحی قدس و در تورات آمده است، (معجم البلدان)، گویا همان صیعور است که ذکر شد، رجوع بدان کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ)
منبرمانندی که از گل سازند برای رخت خانه از مس و برنج و مانند آن. (منتهی الارب). شبه منبر من طین لمتاع البیت من صفر و نحوه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
و صیمون نیز گفته اند. شهری است از بلاد هند نزدیک دیبل و در آنجا جامعی است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(صَ عَ)
قبیله ای است به یمن از قضاعه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ عَ)
ابن عمرو بن حیدان. از قبیلۀ قضاعه است
لغت نامه دهخدا
(صَیْ یو)
پایان کار و مآل آن. (منتهی الارب) ، عقل و رأی. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) ، گیاه خشک که بعد از سبز شدن خورده شود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
گوسفند بسیاربانگ، گوسفند که گاه دوشیدن شاشد و شیر را از آن تباه سازد. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صیور
تصویر صیور
پایان کار و مال آن
فرهنگ لغت هوشیار