صیدگیر. شکارچی. صیاد. شکارگر: صیدگری بود عجب تیزبین بادیه پیمای و مراحل گزین. نظامی. صیدگری دام به صحرا کشید بر سر ره رخت تمنا کشید. میرخسرو (از آنندراج)
صیدگیر. شکارچی. صیاد. شکارگر: صیدگری بود عجب تیزبین بادیه پیمای و مراحل گزین. نظامی. صیدگری دام به صحرا کشید بر سر ره رخت تمنا کشید. میرخسرو (از آنندراج)
صیدگاه. شکارگاه. جای صید. مکان نخجیر: هیچ شه را بجهان صیدگهی بود چنین هیچ شه کرد چنین صید به آفاق اندر. فرخی. صیدگه شاه جهان را خوش چراگاهست از آنک لخلخۀ روحانیان بینی در او بعرالظبا. خاقانی. همه اسباب کار ساخت تمام تا که آید به صیدگه بهرام. نظامی
صیدگاه. شکارگاه. جای صید. مکان نخجیر: هیچ شه را بجهان صیدگهی بود چنین هیچ شه کرد چنین صید به آفاق اندر. فرخی. صیدگه شاه جهان را خوش چراگاهست از آنک لخلخۀ روحانیان بینی در او بعرالظبا. خاقانی. همه اسباب کار ساخت تمام تا که آید به صیدگه بهرام. نظامی
دهی است از دهستان لیریائی بخش پاپی شهرستان خرم آباد، واقع در 17 هزارگزی باختر ایستگاه سپیددشت. کوهستانی، گرمسیری و مالاریائی است. 80تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه سزار. محصول آنجا غلات، حبوبات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان لیریائی بخش پاپی شهرستان خرم آباد، واقع در 17 هزارگزی باختر ایستگاه سپیددشت. کوهستانی، گرمسیری و مالاریائی است. 80تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه سزار. محصول آنجا غلات، حبوبات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)