معنی صِلَة - جستجوی لغت در جدول جو
صِلَة
ارتباط، پیوند
اِرتِباط، پِیوَند
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صِفَة
ویژگی، مشخّصه
ویژِگی، مُشَخَّصِه
دیکشنری عربی به فارسی
صِلَةٌ فَامِلِيَّة
پیوند دایمی فامیلی، ارتباط خانوادگی
پِیوَند دایِمی فامیلی، اِرتِباط خانِوادِگی
دیکشنری عربی به فارسی
ذُو صِلَةٍ
مربوط، مربوطه، مرتبط
مَربوط، مَربوطِه، مُرتَبِط
دیکشنری عربی به فارسی
غَيرُ ذِي صِلَةٍ
بی ربط، مرتبط نیست
بی رَبط، مُرتَبِط نیست
دیکشنری عربی به فارسی
غَيرٌ ذُو صِلَةٍ
غیر مرتبط، نامربوط
غِیرِ مُرتَبِط، نامَربوط
دیکشنری عربی به فارسی