جدول جو
جدول جو

معنی صوطله - جستجوی لغت در جدول جو

صوطله
(طَ لَ)
نوعی از سلق باشد و بعضی گویند چغندریست زردرنگ بسفیدی مایل نه بسرخی اگر آب برگ آنرابر شراب ریزند، بعد از دو ساعت سرکه گردد و اگر بر سرکه ریزند، بعد از دو سه ساعت شراب شود. (برهان)
لغت نامه دهخدا
صوطله
چغندر زرد چغندر
تصویری از صوطله
تصویر صوطله
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طو طَ لَ)
تطیله. شهری به اسپانیا. (نخبه الدهر دمشقی ص 245)
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
خشک شدن پوست کسی از گرسنگی و سختی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ طَ لَ)
نرمی، فروهشتگی هر چیزی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
حمله بردن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی). صولت. رجوع به صولت شود، برجستن چیزی.
- حنطه صوله، گندم برآورده و پاکیزه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَطَ)
شلغم بری است بلغت مغرب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صومله
تصویر صومله
خشک پوستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صواله
تصویر صواله
خرمنریز: زبره کاه پوسته گندم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صوطل
تصویر صوطل
شلغم
فرهنگ لغت هوشیار