جدول جو
جدول جو

معنی صواهل - جستجوی لغت در جدول جو

صواهل
(صَ هَِ)
جمع واژۀ صاهله. رجوع بدان کلمه شود. جمع واژۀ صاهل. (منتهی الارب). رجوع به صاهل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ هَِ)
جمع واژۀ کاهل. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به کاهل شود
لغت نامه دهخدا
(نَ هَِ)
جمع واژۀ ناهله. رجوع به ناهله شود، شتران گرسنه. (از اقرب الموارد). جمع واژۀ ناهل. (منتهی الارب). رجوع به ناهل شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
روزی است از ایام عرب. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
نعت فاعلی از صهیل، شیهۀ اسب، (اصطلاح منطق) فصل مقوم است نوع فرس را همچنان که ناطق فصل است مر انسان را و نابح کلب را و ناهق خر را، شتر که دست و پا را بسیار بر زمین زند و بگزد و بانگ نکندبهیچ یکی (کسی را نخواند) از جهت عزت نفس خود در اندرون او بانگی باشد مانند بانگ باد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صواله
تصویر صواله
خرمنریز: زبره کاه پوسته گندم
فرهنگ لغت هوشیار