جدول جو
جدول جو

معنی صهیون - جستجوی لغت در جدول جو

صهیون
(صِ یَ)
گویند روم است و به قول دیگر بیت المقدس است. (معجم البلدان). موضعی است معروف در بیت المقدس (محله ای است از آن) و کنیسۀ صهیون بدانجاست. (معجم البلدان). نام تلی به بیت المقدس مشرف بر خندق موسوم به باب النار. (تاج العروس). در قاموس کتاب مقدس آرد: (کوه پرآفتاب یا خشک) گاهی از اوقات مقصود از این اسم تمام شهر اورشلیم است، اما غالباً مقصود کوه جنوب غربی شهر مذکور است و کوه مرقوم بجز از طرف شمال از همه طرف با وادیهای عمیق و بلندیها احاطه شده بود، چنانکه وادی پنیرفروشان بطرف مشرق او را از موریا جدا میکرد و اوفل و وادی بنی هنوم بطرف جنوب و مغربش واقع و قسمت محاذی شهر را از طرف مغرب، وادی جیحون میگفتند. اما علما در حدود کوه صهیون بطرف شمال هم قول نیستند. بعضی گمان دارند که تا برج داود امتداد داشت که درنزدیکی باب الخیل است و گمان دارند که وادی که وادی پنیرفروشان بدانجا منتهی میشد و دیگران برآنند که روبطرف شمال در نزدیکی باب العمود منتهی میشد و صهیون تخمیناً یکصد و پنج قدم از موریا مرتفعتر و تخمیناً دو هزار و پانصد و سی و نه قدم فوق سطح دریای متوسط میباشد و ترکیباً مستطیل و اطراف وادیهای مرقوم در قدیم الایام بلندتر از حالیه بوده است و خود شهر دیوار مرتفعی دارد. اما تاریخ صهیون که در کتاب مقدس وارد است اینکه اولاً به قلعۀ یبوسیان معروف است (صحیفۀ یوشع 15:63 مقابل دوم سموئل 5:7) و هموارده در دست ایشان بود تا وقتی که داود بر آن دست یافته آنرا شهر داود و پایتخت مملکت خود قرار داده، قلعه و قصر و محلی برای صندوق عهد در آن برپا نمود (دوم سموئل 5:7) (اول پادشاهان 8:1) (دوم پادشاهان 19:21 و 31 و 1) (اول تواریخ ایام 11:5) (دوم تواریخ ایام 5:2) و بایددانست که این در کتب تاریخیه عهد قدیم بجز در آیات فوق وارد نگشته، اما در اسفار شعریه و نبوتی 148 مرتبه یعنی در مزامیر داود 38 و در سرود سلیمان یک مرتبه و در اشعیا 47 و در ارمیا 17 و در نیاحات ارمیا 15و در یوئیل 7 و در عاموس 2 و در عوبدیا 2 و در میکاه 9 و در صفنیا 2 و در زکریا 8 مرتبه، اما در عهد جدید هفت مرتبه مذکور است و در این اسفار آخرین نه تنها قصد از خود کوه صهیون میباشد، بلکه احیاناً مقصود از اورشلیم نیز هست (مزامیر 149:2 و 87:2) (اشعیا 33:14) (یوئیل 2:1) و گاهی مقصود از شهر برگزیدۀ خداوند میباشد (مزامیر 51:18 و 87:5) و وقتی مقصود کلیسااست (عبرانیان 12:22) و زمانی مقصود از شهر مقدس آسمانی است. (مکا 14:1) بدین جهت اصطلاح حالیه که در میان علماء متداول است این است که قصد از صهیون آرزوی قوم خداوند است که فرصتی بجهت حمایت و محافظت و خدمت او تحصیل نمایند. پوشیده نماند که یوسیفوس مورخ بهیچوجه اسم صهیون را در تصنیفات خود مذکور نداشته است، بلکه هرگاه خواسته که بدانجا اشاره نماید ’شهر داود’ یا ’شهر علیا’ یا بازار علیا ذکر کرده است، چون صهیون در آن وقت مرغوب ترین و مشهورترین محلی از محلات اورشلیم بود و مساکن و بیوتات اشراف و اکابر همواره در آن طرف می بود و قصر جمیل هیرودیس در زاویۀ شمالی آن بود که از آن به بعد بواسطۀ سکونت والی رومانی دارالولایه نامیده شد (مرقس 15:16) و در شمال این قصر سه قلعۀ مشهور بود که یکی از آنها فعلاً هم به قلعۀداود مسمی است. حالت حالیه صهیون اینکه حصار شهر تخمیناً نصف کوه صهیون را احاطه کرده است و در ضمن حصار دیر ارامنه و کنیسۀ اشکنازیم و کنیسۀ مار یعقوب ارامنه و کلیسا و مدرسه انگلیسها و برج داود واقع است و در خارج حصار بجز مسجدی که آن را نبی داود گویند نیست و گویند که مقبرۀ داود و سلیمان و سایر ملوک اسرائیل در آنجا است. و برخی برآنند که عیسی مسیح در یکی از غرفات همین بنای مسطور فوق، عشای ربانی را بجا آورده، شاگردان او در آنجا برای حلول روح القدس منتظر همی بودند و در این قسمت کوه معدودی از قبور نصاری است و مقداری معتنابه از آن نیز زراعت میشود بدین لحاظ قول ارمیا و میکاه که گفته اند: صهیون همچو مزرعۀ زراعت کرده خواهد شد (ارمیا 26:18) (میکاه 3:12) و کوه صهیون بطرف وادی هنوم امتداد یافته در این قسمت مزارع گندم و جو و تاکستانها و درختان زیتون میباشد و فعلاً وادی در نزد باب الخیل هست که آنرا وادی صهیون گویند، اما علما را در تعیین محل و موضع صهیون اختلاف است، بعضی اکرا و برخی موریا و دیگران اوفل راصهیون دانسته اند. لکن قول مرجح و معتبر آن است که همان کوهی است که شرح آن در فوق داده شد. (از قاموس کتاب مقدس). و بعضی این کلمه را صیهون ضبط کرده اند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صهیونیست
تصویر صهیونیست
پیرو صهیونیسم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیون
تصویر هیون
شتر تندرو، شتر بزرگ، شتر، پستانداری نشخوار کننده و حلال گوشت با گردن دراز و پای بلند و یک یا دو کوهان بر پشت، خالۀ گردن دراز، جمل، ابل، ناقه، بعیر، اشتربرای مثال تو را کوه پیکر هیون می برد / پیاده چه دانی که خون می خورد (سعدی۱ - ۱۷۵)
اسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صهیونیسم
تصویر صهیونیسم
نهضت گروهی از یهودیان که هدف آن تاسیس حکومت یهود در فلسطین است
فرهنگ فارسی عمید
(صِ یَ)
منسوب به صهیون. لقبی است که قبل از تشکیل حکومت اسرائیل به کسانی مینهادند که از تأسیس این حکومت جانبداری میکردند
لغت نامه دهخدا
(هََ)
به معنی شتر باشد مطلقاً و به عربی بعیر خوانند و بعضی گویند هیون شتر جمازه است و بعضی شتر بزرگ را گویند و هرجانور بزرگ را نیز گفته اند. (برهان). شتر بزرگ. (حاشیۀ فرهنگ اسدی). شتر بزرگ جمازه. (صحاح الفرس). شتر جمازه که به رفتار تند و تیز است و سوار آن به چاپاری به منزل رسد. (آنندراج) (انجمن آرا) :
چگونه یابند اعدای او قرار کنون
زمانه چون شتری شد هیون و ایشان خار.
دقیقی.
ز دریا به دریا نبد هیچ راه
ز اسب و ز پیل و هیون و سپاه.
فردوسی.
پراکند هر سو هیونی دوان
یکی مرد بیدار و روشن روان.
فردوسی.
هیون دوکوهه دگر ششهزار
همه بارشان آلت کارزار.
اسدی.
غژغاودم گوزن سرین و غزال چشم
پیل زرافه گردن و گور هیون بدن.
لامعی.
مرکب شعر و هیون علم و ادب را
طبع سخن سنج من عنان و مهار است.
ناصرخسرو (از انجمن آرا) (از آنندراج).
هایل هیونی تیزدو اندک خور و بسیاررو
از آهوان برده گرو در پویه و در تاختن.
امیرمعزی.
تو را کوه پیکر هیون میبرد
چه دانی که بر ما چه شب میرود.
سعدی.
، اسب. (برهان) (صحاح الفرس) (لغت نامۀ اسدی) (غیاث اللغات) :
دو بازو بکردار ران هیون
برش چون بر شیر و چهرش چو خون.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(صِ)
مسلک گروهی که طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند
لغت نامه دهخدا
(رِ سُ صَهَْ)
دکتر صهیون. پزشکی است که کتاب الشذور الذهبیه فی الموارد الطبیهرا نوشته است. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1427)
لغت نامه دهخدا
شتر، شترجمازه، شتر بزرگ، هرجانوربزرگ، اسب. توضیح هیون اصلا یونانی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صهیونیسم
تصویر صهیونیسم
مسلک گروهی از طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام ملل دیگرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیون
تصویر هیون
((هَ))
شتر کلان، شتر تندرو
فرهنگ فارسی معین
((صَ))
جریانی که از اواخر قرن نوزدهم به منظور ایجاد یک میهن یهودی در فلسطین به وجود آمد. نام این مرام از کوه صهیون (آرامگاه داوود نبی) در اورشلیم گرفته شده است
فرهنگ فارسی معین