جدول جو
جدول جو

معنی صنعت - جستجوی لغت در جدول جو

صنعت
فیار
تصویری از صنعت
تصویر صنعت
فرهنگ واژه فارسی سره
صنعت
پیشه و هنر
تصویری از صنعت
تصویر صنعت
فرهنگ لغت هوشیار
صنعت
((صَ عَ))
فن، پیشه، حیله، چاره
تصویری از صنعت
تصویر صنعت
فرهنگ فارسی معین
صنعت
عملکرد هر یک از مراکز تولیدی اعم از کارخانه ها و کارگاه ها مثلاً صنعت داروسازی، هر یک از شاخه های تولید مثلاً صنعت فرش، صنعت سینما، پیشه، کار، در ادبیات در فن بدیع هر یک از آرایه های لفظی و معنوی مثلاً صنعت تشبیه، هنر، تظاهر، تصنّع
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صنعتی
تصویر صنعتی
مربوط به صنعت مثلاً ماشین آلات صنعتی، همراه با صنعت مثلاً زندگی صنعتی
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به صنعت: امور صنعتی، دارای صنایع مختلف مقابل فلاحتی کشاورزی: کشور مصنوعی ناحیه صنعتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صنعتی
تصویر صنعتی
Industrial
دیکشنری فارسی به انگلیسی
промышленный
دیکشنری فارسی به روسی
промисловий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
औद्योगिक
دیکشنری فارسی به هندی
อุตสาหกรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شنعت
تصویر شنعت
زشتی قبح بدی، طعنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صناعت
تصویر صناعت
هنر، کار و پیشه ای که در آن تفکر و مهارت لازم باشد، پیشه، علم متعلق به کیفیت عمل مانند منطق، صنعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صناعت
تصویر صناعت
پیشه و کار، حرفه، صنعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صنیعت
تصویر صنیعت
هر، کار نیکو احسان، پرورش یافته دست کسی، جمع صنایع
فرهنگ لغت هوشیار
صنعت در فارسی: ورز فیار کرک فیدار مویند، کار پیشه، هنر، دسترنج ساختاری، ترفند، چاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنعت
تصویر شنعت
((شُ عَ))
زشتی، بدی، قبح، طعنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صناعت
تصویر صناعت
((ص عَ))
حرفه، هنر
فرهنگ فارسی معین