- صمیم (پسرانه)
- صمیمی، میانه، وسط، اوج و نهایت شدت یا ترقی چیزی
معنی صمیم - جستجوی لغت در جدول جو
- صمیم
- خالص، محض، اصل، اوج و شدت هر چیز، به ویژه گرما یا سرما
صمیم زمستان: سرمای سخت وسط زمستان
از صمیم قلب: کنایه از از ته دل، از روی میل، شوق و صدق
- صمیم
- خالص، بی آمیغ
- صمیم ((صَ))
- خالص، اصل و خالص هر چیزی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خودمانی
ویژگی رابطه ای که کاملاً دوستانه باشد، یک دل، همدل
ویستاخ خواتیک خاتیک خوانده می شود خودی خودمانی یکرنگ منسوب به صمیم: تصمیم آنست که ستاره با آفتاب باشد و یا بمقارنه او کمتر از شانزده دقیقه مانده بود و یا از مقارنه او گذشته بود کمتر از شانزده دقیقه تا بدین حد است ستاره را پس و پیش از آفتاب صمیمی خوانند، خالص و مخلص: دوست صمیمی. توضیح این کلمه بدین نحو در اصل صمیم بدون یاء است ولی در تداول فارسی یایی بدان افزایند
Amicable, Cordial, Intimate, Wholehearted
дружелюбный , сердечный , интимный , искренний
freundlich, herzlich, intim, von ganzem Herzen
дружелюбний , сердечний , інтимний , від душі
przyjazny, serdeczny, intymny, z całego serca
amigável, cordial, íntimo, de coração
amichevole, cordiale, intimo, di cuore
amistoso, cordial, íntimo, de corazón
amical, cordial, intime, de tout cœur
vriendschappelijk, vriendelijk, intiem, van harte
मैत्रीपूर्ण , स्नेहपूर्ण , अंतरंग , पूरी तरह से दिल से
ramah, intim, sepenuh hati
ودودٌ , ودّيٌّ , حميمٌ , كاملٌ قلبيٌّ
친근한 , 친근한 , 친밀한 , 진심으로
ידידותי , ידידותי , אינטימי , בלב שלם
友好的 , 亲切的 , 亲密的 , 真心的
友好的 , 心温まる , 親密な , 心から
dostane, samimi, içten
rafiki, wa karibu, kwa moyo wote
เป็นมิตร , เป็นมิตร , ใกล้ชิด , จากใจ
বন্ধুত্বপূর্ণ , আন্তরিক , ঘনিষ্ঠ , আন্তরিক
دوستانہ , صمیمی , دل سے
آهنگ، گزیر، گزیرش، آهنگ کردن، آهنگ داشتن
خالص کردن و استوار کردن
عزم و اراده کردن به کاری، با عزم راسخ درصدد اجرای امری برآمدن
Determination, Resolution
решение