معنی صمیات - جستجوی لغت در جدول جو

صمیات

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُمْ مَ)

جمع واژۀ حمّی ̍. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به حمی شود

لغت نامه دهخدا

(صَبی یا)

جمع واژۀ صبیه است. رجوع بدان کلمه شود

لغت نامه دهخدا

(عَ)

جمع واژۀ عمیه تأنیث عمی. (از اقرب الموارد). رجوع به عمی و عمیه شود

لغت نامه دهخدا

(کَمْ می یا)

جمع واژۀ کمّیّت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کمیت شود

لغت نامه دهخدا

(صِ)

نزدیکی: بات من القوم علی صمات، ای بمرای و مسمع فی القرب، نزدیکی انجام کار. (منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

(صَ)

شیئی اندک و حقیر. (منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

(صِمْ می)

بسیار خاموش. (منتهی الارب). همیشه خاموش. (مهذب الاسماء)

لغت نامه دهخدا

تصویری از حمیات — تصویر حمیات

جمع حمی، تپ ها، جمع حمی تبها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از سمیات — تصویر سمیات

مونث سمی زهر آلود، جمع سمیات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از کمیات — تصویر کمیات

جمع کمیه، چندی ها جمع کمیت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از صمات — تصویر صمات

ساکت، خاموش شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از صمیت — تصویر صمیت

بسیار خاموش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از صمات — تصویر صمات

((صُ))

خاموشی، سکوت

فرهنگ فارسی معین