- صمم
- کر شدن، نشنیدن
معنی صمم - جستجوی لغت در جدول جو
- صمم ((صَ مَ))
- ناشنوا شدن، ناشنوایی
- صمم
- کر شدن، کری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه تصمیم به کاری گرفته است و دارای عزم و اراده می باشد، ثابت و استوار، شمشیر درگذرنده از استخوان
تصمیم گیرنده
Determined, Adamant, Resolute
inflexível, determinado, resoluto
unnachgiebig, entschlossen
nieugięty, zdecydowany
непреклонный , решительный
непохитний , рішучий
onwrikbaar, vastberaden
firme, determinado, resuelto
inflexible, déterminé, résolu
inflessibile, determinato, risoluto
अडिग , निर्धारित , दृढ़
অনড় , নির্ধারিত , দৃঢ়
teguh, ditentukan
kararlı
확고한 , 결단력 있는 , 결단력 있는
坚定的 , 坚决的
頑固な , 決定的な , 決意のある
נחוש , נוֹעַז , נחרץ
thabiti, alikusudia
เด็ดเดี่ยว , มุ่งมั่น
مصرٌّ , مصمّمٌ , حازمٌ
مصمم , پر عزم , پرعزم
جمع رمه، ریسمان پوسیده، جمع رمه، استخوان های پوسیده، چوبخوارک ها، مورچه های پردار
نزدیک، رو به رو
گروهها، جماعتها
تمام خلقت