جدول جو
جدول جو

معنی صملاخ - جستجوی لغت در جدول جو

صملاخ
(صِ)
درون سوراخ گوش، ریم گوش. (منتهی الارب). خاز گوش. (مهذب الاسماء). ج، صمالیخ
لغت نامه دهخدا
صملاخ
مغاک گوش، گوشژد ژد گونه زرد رنگی که در مغاک گوش فراهم آید
تصویری از صملاخ
تصویر صملاخ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صماخ
تصویر صماخ
داخل گوش، سوراخ گوش
فرهنگ فارسی عمید
(سِ)
ریم گوش. (منتهی الارب) (آنندراج). ریم گوش که بفارسی زهو گویند. (ناظم الاطباء) ، سوراخ گوش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
گیاه خاردار که نصی نیز گویند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(صُ لِ)
شیر خفته. (منتهی الارب). اللبن الخاثر. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). شیر هنگفت و خفته. (فرهنگ نفیسی). شیر تیره. (مهذب الاسماء نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(صُ)
ریم گوش. (منتهی الارب). خاز گوش. (مهذب الاسماء). وسخ گوش. چرک گوش
لغت نامه دهخدا
آبی است بر یک منزلی واسط آنرا که قصد مکه دارد. ابوعبداﷲ سکونی آرد: صماخ از آبها است که بین دو جبل طی و جبالی که بین آن و تیماء است قرار دارد. یاقوت گوید: ندانم آن صماخ همین است یا خطائی در روایت رخ داده. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(صِ)
سوراخ گوش. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات). سوراخ باطنی گوش، گوش، آب کم. (منتهی الارب) ، سوراخ دیده. (بحر الجواهر) (از آنندراج) (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(صُ)
شاید که مشتق از دردی بود در صماخ و آن شکافتن گوش است چه این کلمه بر وزن ادواء (بیماریها) است، چون: سعال و زکام و حلاق. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(مَلْ لا)
غلام ملاخ، غلام بسیار گریزنده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نام جزیره ای است از جزایر زیر باد که به ملاخه مشهور است. سعدی گوید:
ز تاج ملک زاده ای در ملاخ
مگر لعلی افتاده در سنگلاخ.
و در اکثر نسخ بوستان، مناخ به جای لام نون دیده شده و به معنی جای خوابانیدن شتر لیکن معنی اول مناسبتر است. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج). نام جزیره ای است از جزایرزیرباد و اکنون به ملاخه اشتهار دارد. (برهان). نام شبه جزیره ای از هندوچین واقع در جنوب قارۀ آسیا در مابین دریای چین و دریای هند که به واسطۀ تنگۀ کرا متصل به خشکی می گردد و متقدمین آن را شبه جزیره طلا می نامیدند و اکنون علمای جغرافیایی فرنگ آن را مالاکا می نامند. (ناظم الاطباء). و رجوع به مالاکا شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نام دوایی است مانند اشنان. (برهان). دارویی مانند اشنان. (ناظم الاطباء). نوعی از حمض است شبیه به قلام و آن را شاخه ها باشد بی برگی. لیکن قلام سبز و ملاخ سرخ باشد و آن را با شیر خورند و اهل بصره به زبان پارسی آن را کشلج نامند. (ابن البیطار از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ملاّ خ عربی است و به گیاهان شورمزه بسیار مختلف از جمله به ’پرپهن’ دریایی اطلاق می شود. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صملوخ
تصویر صملوخ
گوشزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صماخ
تصویر صماخ
سوراخ شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صماخ
تصویر صماخ
((ص))
پرده گوش، سوراخ گوش
فرهنگ فارسی معین
پرده گوش، سوراخ گوش
فرهنگ واژه مترادف متضاد