جدول جو
جدول جو

معنی صمحمح - جستجوی لغت در جدول جو

صمحمح
(صَ مَ مَ)
مرد سخت و درشت و توانا (ی) گرداندام کوتاه بالا. (از منتهی الارب). سخت دراز. (مهذب الاسماء)، مرد رفته موی پیش سر، مرد سترده موی سر، سر موی رفته و سخت و درشت. (منتهی الارب). اصلع. غلیظ. شدید. (نشوءاللغه ص 118). مؤلف نشوءاللغه این لغت را در زمرۀ صفاتی شمرده است که صاحب آن بکثرت آنچه بدان وصف میشود ممتاز است. رجوع به صمحمحی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صَ مَ مَ)
مرد سخت و درشت و توانا (ی) گرداندام کوتاه بالا. (منتهی الارب). الرجل الشدید المجتمع الالواح. (اقرب الموارد)، مرد رفته موی پیش سر. (منتهی الارب). الاصلع. (اقرب الموارد)، مرد سترده موی سر. (منتهی الارب). المحلوق الراس. (اقرب الموارد). رجوع به صمحمح شود
لغت نامه دهخدا
(تَ حَلْ لی)
جای گرفتن و فرود آمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تبحبح. (اقرب الموارد) ، نزدیک زادن رسیدن زن. (منتهی الارب). نزدیک شدن زادن زن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ مَ مَ)
مرد گرد سخت توانا. (منتهی الارب) (از نشوء اللغه ص 130) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ مَ)
مرد چست سبک روح و زفت دشوارخوی. محماح. (منتهی الارب). رجوع به محماح شود
لغت نامه دهخدا