جدول جو
جدول جو

معنی صمالخ - جستجوی لغت در جدول جو

صمالخ
(صُ لِ)
شیر خفته. (منتهی الارب). اللبن الخاثر. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). شیر هنگفت و خفته. (فرهنگ نفیسی). شیر تیره. (مهذب الاسماء نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صماخ
تصویر صماخ
داخل گوش، سوراخ گوش
فرهنگ فارسی عمید
(صِ)
سوراخ گوش. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات). سوراخ باطنی گوش، گوش، آب کم. (منتهی الارب) ، سوراخ دیده. (بحر الجواهر) (از آنندراج) (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
گریزنده و فراری. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(سُ لِ)
شیر بسته شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
بیخ گیاه نصی که باریک باشد. (منتهی الارب). صمالیخ النصی ما رق من نبات اصوله. (اقرب الموارد)
جمع واژۀ صملاخ و صملوخ. (قطر المحیط). رجوع بدان کلمات شود
لغت نامه دهخدا
(صَ لَ)
یاقوت نویسد: احمد بن یحیی بن جابر گوید: رشید به سال 163 هجری قمری مردم صمالو را که از نواحی مرزی نزدیک مصیصه و طرسوسند، محاصره کرد و آنان برای ده خاندان که قومس در آنهاست امان خواستند و رشید بپذیرفت و شرط آنان چنان بود که متفرق نشوند. پس به بغداد شدند و در باب شماسیه فرودآمدند و موضع آنان را سمالو (به سین) نامیدند و آن معروف است و دیر سمالو مضاف بدانست... (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(صَ لِ)
جمع واژۀ صملّک. (منتهی الارب). رجوع به دان لغت شود
لغت نامه دهخدا
(صِ)
درون سوراخ گوش، ریم گوش. (منتهی الارب). خاز گوش. (مهذب الاسماء). ج، صمالیخ
لغت نامه دهخدا
(صُ لِ خی ی)
طعام، شیر بی مزه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صُ)
شاید که مشتق از دردی بود در صماخ و آن شکافتن گوش است چه این کلمه بر وزن ادواء (بیماریها) است، چون: سعال و زکام و حلاق. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
جرب صالخ، گر که پوست برد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
آبی است بر یک منزلی واسط آنرا که قصد مکه دارد. ابوعبداﷲ سکونی آرد: صماخ از آبها است که بین دو جبل طی و جبالی که بین آن و تیماء است قرار دارد. یاقوت گوید: ندانم آن صماخ همین است یا خطائی در روایت رخ داده. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صماخ
تصویر صماخ
سوراخ شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صملاخ
تصویر صملاخ
مغاک گوش، گوشژد ژد گونه زرد رنگی که در مغاک گوش فراهم آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صماخ
تصویر صماخ
((ص))
پرده گوش، سوراخ گوش
فرهنگ فارسی معین
پرده گوش، سوراخ گوش
فرهنگ واژه مترادف متضاد