جدول جو
جدول جو

معنی صلودح - جستجوی لغت در جدول جو

صلودح(صَ لَ دَ)
قوی سخت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صَ لَ طَ)
موضعی است
لغت نامه دهخدا
(صَ لَ دَ)
رست تابان سخت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ دَ)
سنگ پهن. (منتهی الارب). الحجر العریض. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
اسب خوی ناکننده. (منتهی الارب). اسب بی خوی. اسب که خوی نیاورد. (مهذب الاسماء) ، دیگ دیربجوش آینده، ناقۀ کم شیر درشت پوست پستان، بر کوه برآینده از بیم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ)
آواز دادن چقماق و آتش ندادن. (منتهی الارب). کندشدن آتش زنه. (تاج المصادر بیهقی). بیرون نامدن آتش آتش زنه. (مصادر زوزنی) ، بخیل گردیدن. (منتهی الارب). ندادن چیزی سائل را. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
مرد تنها، دیگ دیر جوش، ماده کم شیر زفت گردیدن زفتی، آتش زنه که آوا کند و آتش ندهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صلوح
تصویر صلوح
نیکوکار سازش دهنده
فرهنگ لغت هوشیار