جدول جو
جدول جو

معنی صلنقع - جستجوی لغت در جدول جو

صلنقع
(صَ لَ قَ)
صوت صلنقع، بانگ و فریاد سخت. (منتهی الارب).
- رجل صلنقع، مرد رسا دلاور و توانا. (منتهی الارب).
- طریق صلنقع بلنقع، راه روشن و پیدا. (منتهی الارب)
سرکش. سرکشی غیر منقاد. (منتهی الارب). الشدید الشکیمه. (اقرب الموارد) ، ظریف. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ لَ قَ)
طریق صلنقع بلنقع، یعنی راه پیدا و روشن. (منتهی الارب). تأکیدی است صلنقع را، چنانکه گویند مکان صلنقع بلنقع. (از ذیل اقرب الموارد از قاموس)
لغت نامه دهخدا
(صَ لَ قا)
مرد بسیارگوی. (منتهی الارب). رجوع به صلنقاء شود
لغت نامه دهخدا
(صَقَ)
دشت خالی بی آب و گیاه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا