جمع واژۀ خلیفه. (منتهی الارب). رجوع به خلیفه در این لغت نامه شود: وهو الذی جعلکم خلائف الارض. (قرآن 165/6). ثم جعلناکم خلائف فی الارض من بعدهم. (قرآن 14/10). هو الذی جعلکم خلائف فی الارض فمن کفر فعلیه کفره. (قرآن 39/35)
جَمعِ واژۀ خلیفه. (منتهی الارب). رجوع به خلیفه در این لغت نامه شود: وهو الذی جعلکم خلائف الارض. (قرآن 165/6). ثم جعلناکم خلائف فی الارض من بعدهم. (قرآن 14/10). هو الذی جعلکم خلائف فی الارض فمن کفر فعلیه کفره. (قرآن 39/35)
جمع واژۀ صحیفه. (منتهی الارب) (دهار) : یاقلم را زهره باشد که بسر برنویسد بر صحائف زآن خبر. (مثنوی). ، نامه ای که در آن نیکیها و بدیها نویسند: یا خجلتی و صحائفی قد سودت و صحائف الابرارفی اشراق. (از اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ صحیفه. (منتهی الارب) (دهار) : یاقلم را زهره باشد که بسر برنویسد بر صحائف زآن خبر. (مثنوی). ، نامه ای که در آن نیکیها و بدیها نویسند: یا خجلتی و صحائفی قد سودت و صحائف الابرارفی اشراق. (از اقرب الموارد)
ناحیتی از نواحی مدینه است. نصر گوید: موضعی است به حجاز نزدیک ذوطوی. در شعر معن بن اوس آمده است: ففدفد عبود فخبراء صائف فذوالحفر اقوی منهم ففدافده. و امیه بن ابی عائذ هذلی گوید: لمن الدیار بعلی فالاحراص فالسودتین فمجمع الأبواص فضهاء اظلم فالنطوف فصائف فالنمر فالبرقات فالانحاص. (معجم البلدان)
ناحیتی از نواحی مدینه است. نصر گوید: موضعی است به حجاز نزدیک ذوطوی. در شعر معن بن اوس آمده است: فَفَدْفَدُ عبود فخبراءُ صائف فذوالحفر اقوی منهم ففدافده. و امیه بن ابی عائذ هذلی گوید: لمن الدیار بعلی فالاحراص فالسودتین فمجمع الأبواص فضهاء اظلم فالنطوف فصائف فالنمر فالبرقات فالانحاص. (معجم البلدان)