جدول جو
جدول جو

معنی صفیه - جستجوی لغت در جدول جو

صفیه
(دخترانه)
مؤنث صفی، نام یکی از همسران پیامبر (ص)
تصویری از صفیه
تصویر صفیه
فرهنگ نامهای ایرانی
صفیه
(صُ فَیْ یَ)
اول ایام سرما. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
صفیه
(صَ فی یَ)
زاهده. زنی مشهور به زهد و صلاح و در عهد سلطان ابوسعید از ملوک ایلخانیان در ایران میزیست، قونقرات خاتون همشیرۀ پادشاه مذکور با وی روابط صمیمانه داشت و بزیارت او میرفت. (قاموس الاعلام ترکی)
دختر شیخ جمال الدین خلوتی است، زنی زاهدۀ عابده بود. پدر او در اثنای حج درگذشت و بموجب وصیت او صفیه بعقدازدواج شیخ سنبل سنان درآمد. (قاموس الاعلام ترکی)
باهلیه. وی یکی از زنان شاعر است. در عیون الاخبار نام او آمده و قطعه ای را که در رثاء خواهر خویش سروده در آنجا ثبت است. (عیون الاخبار ج 3 ص 66)
وی یکی از مشاهیر محدثات و دختر یاقوت بن عبداﷲالحبشی و از شیوخ امام سیوطی بشمار میرود. به سال 804 هجری قمری تولد یافت. (قاموس الاعلام ترکی)
دختر خطاب، یکی از صحابیات و خواهر عمر است و با قدامه بن فطمونه ازدواج کرد. (قاموس الاعلام ترکی)
دختر بجیر هذلی، یکی از صحابیات است و حدیثی درباره آب زمزم روایت کرده است. (قاموس الاعلام ترکی)
دختر شیبه، یکی از صحابیات و راویۀ احادیث است. (قاموس الاعلام ترکی)
دختر معاویه بن ابی سفیان است. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 125)
لغت نامه دهخدا
صفیه
(صَ فی یَ)
تأنیث صفی. ج، صفیات. رجوع به صفی شود، خرمابن بسیار بار، ناقۀ بسیار شیر، گزیده از غنیمت. ج، صفایا. (منتهی الارب) ، آنچه برگزیند رئیس لشکر از غنیمت پیش از آنکه قسمت کنند از برای خود. ج، صفایا. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
صفیه
مونث صفی: پاکیزه: یکرنگ زن مونث صفی، گزیده از غنیمت که پیغمبر امام یا رئیس برای خود بردارد، جمع صفایا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
پاک کردن، پاکیزه ساختن، صافی کردن، بی آلایش کردن چیزی، خالص کردن، پالودن، امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن، رفع اختلاف کردن
تصفیۀ حساب: تسویه حساب
فرهنگ فارسی عمید
(لَ صَ فی یَ)
کبربا. آش کبر
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ فی یَ)
کوروا. کبربا. (مهذب الاسماء). ظاهراً منسوب به اصف است. رجوع به اصف شود
لغت نامه دهخدا
(گُ کَ دَ)
حال وصف. (از اقرب الموارد). رجوع به وصف شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از وصفیه
تصویر وصفیه
وصفیه در فارسی ستایه ای زابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
صافی کردن، روشن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
((تَ یِ))
پاک کردن، صاف کردن، پالایش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
پالایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
طهارةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
Liquidation, Purification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
liquidation, purification
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
청산 , 정화
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
صفائی , صفائی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
tasfiye, arıtma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
kutengenezwa, utakaso
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
পরিশোধ , শুদ্ধি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
סילוק , טיהור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
清算 , 浄化
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
liquidatie, zuivering
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
परिसमापन , शुद्धिकरण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
likuidasi, pemurnian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
การชำระบัญชี , การฟอกบริสุทธิ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
liquidación, purificación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
liquidação, purificação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
清算 , 净化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
likwidacja, oczyszczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
ліквідація , очищення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
Liquidation, Reinigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
ликвидация , очищение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
liquidazione, purificazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی