زاهده. زنی مشهور به زهد و صلاح و در عهد سلطان ابوسعید از ملوک ایلخانیان در ایران میزیست، قونقرات خاتون همشیرۀ پادشاه مذکور با وی روابط صمیمانه داشت و بزیارت او میرفت. (قاموس الاعلام ترکی) دختر شیخ جمال الدین خلوتی است، زنی زاهدۀ عابده بود. پدر او در اثنای حج درگذشت و بموجب وصیت او صفیه بعقدازدواج شیخ سنبل سنان درآمد. (قاموس الاعلام ترکی) باهلیه. وی یکی از زنان شاعر است. در عیون الاخبار نام او آمده و قطعه ای را که در رثاء خواهر خویش سروده در آنجا ثبت است. (عیون الاخبار ج 3 ص 66) وی یکی از مشاهیر محدثات و دختر یاقوت بن عبداﷲالحبشی و از شیوخ امام سیوطی بشمار میرود. به سال 804 هجری قمری تولد یافت. (قاموس الاعلام ترکی) دختر خطاب، یکی از صحابیات و خواهر عمر است و با قدامه بن فطمونه ازدواج کرد. (قاموس الاعلام ترکی) دختر بجیر هذلی، یکی از صحابیات است و حدیثی درباره آب زمزم روایت کرده است. (قاموس الاعلام ترکی) دختر شیبه، یکی از صحابیات و راویۀ احادیث است. (قاموس الاعلام ترکی) دختر معاویه بن ابی سفیان است. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 125)
زاهده. زنی مشهور به زهد و صلاح و در عهد سلطان ابوسعید از ملوک ایلخانیان در ایران میزیست، قونقرات خاتون همشیرۀ پادشاه مذکور با وی روابط صمیمانه داشت و بزیارت او میرفت. (قاموس الاعلام ترکی) دختر شیخ جمال الدین خلوتی است، زنی زاهدۀ عابده بود. پدر او در اثنای حج درگذشت و بموجب وصیت او صفیه بعقدازدواج شیخ سنبل سنان درآمد. (قاموس الاعلام ترکی) باهلیه. وی یکی از زنان شاعر است. در عیون الاخبار نام او آمده و قطعه ای را که در رثاء خواهر خویش سروده در آنجا ثبت است. (عیون الاخبار ج 3 ص 66) وی یکی از مشاهیر محدثات و دختر یاقوت بن عبداﷲالحبشی و از شیوخ امام سیوطی بشمار میرود. به سال 804 هجری قمری تولد یافت. (قاموس الاعلام ترکی) دختر خطاب، یکی از صحابیات و خواهر عمر است و با قدامه بن فطمونه ازدواج کرد. (قاموس الاعلام ترکی) دختر بجیر هذلی، یکی از صحابیات است و حدیثی درباره آب زمزم روایت کرده است. (قاموس الاعلام ترکی) دختر شیبه، یکی از صحابیات و راویۀ احادیث است. (قاموس الاعلام ترکی) دختر معاویه بن ابی سفیان است. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 125)
تأنیث صفی. ج، صفیات. رجوع به صفی شود، خرمابن بسیار بار، ناقۀ بسیار شیر، گزیده از غنیمت. ج، صفایا. (منتهی الارب) ، آنچه برگزیند رئیس لشکر از غنیمت پیش از آنکه قسمت کنند از برای خود. ج، صفایا. (مهذب الاسماء)
تأنیث صفی. ج، صفیات. رجوع به صفی شود، خرمابن بسیار بار، ناقۀ بسیار شیر، گزیده از غنیمت. ج، صفایا. (منتهی الارب) ، آنچه برگزیند رئیس لشکر از غنیمت پیش از آنکه قسمت کنند از برای خود. ج، صفایا. (مهذب الاسماء)
پاک کردن، پاکیزه ساختن، صافی کردن، بی آلایش کردن چیزی، خالص کردن، پالودن، امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن، رفع اختلاف کردن تصفیۀ حساب: تسویه حساب
پاک کردن، پاکیزه ساختن، صافی کردن، بی آلایش کردن چیزی، خالص کردن، پالودن، امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن، رفع اختلاف کردن تصفیۀ حساب: تسویه حساب